حجاب

اين پست ثابت است به پايين هم مراجعه بفرماييد.

https://s1.picofile.com/file/8227345276/zena_1.jpg

تن و بدن زنان ما ويترين شهوتراني براي مردان هرزه اي نيست که بخواهند با چشم چراني به اقصي نقاط بدن آنها و تشخيص حجم بدنشان دَمي را به خوشگذراني مشغول باشند.

رسم بر این است که ما جنس مرغوب و با ارزش را در كاغذ کادو مى پيچيم. علي الخصوص اگر بخواهيم آن را به دوستي ارزشمند هديه بدهيم (راستي کدام دوست بهتر و ارزشمندتر از خداوندي كه مار را آفريده است مي توان يافت؟) کتاب خوب و قيمتى را جلد مى کنيم و در لفّافه يا جعبه و كارتن مي گذاريم. كالاهاي بخصوص را بسته بندي مي كنيم. طلا و جواهرات قيمتي را هم به راحتي در دسترس ديگران قرار نمي دهيم و ... از اين قبيل، بنابراين پوشش و حجاب قائل شدن، نشانه قدر و قيمت و ارزش براي هر چيزي علي الخصوص زنان است كه نظر بسياري از مردان را به واسطه نياز جنسي كه به آنها دارند، جلب مي كند.

خداوند براى چشمهاي ما که ظريف و قيمتي است و خطر آنرا تهديد مى کند، پلکها را به عنوان حجاب قرار داده است. حجاب زنان در يك محيط كاري و يا غير آن، باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده اي از توليدات هر جامعه اي را به عهده دارند مى گردد. اسلام به خاطر حفظ حيا و کرامت و جلال زن و جلوگيرى از تشتّت و هوسبازى و گسستن نظام خانواده و به جهت رفع مزاحمت کساني که در دل بيماري دارند و مي خواهند زنان را مورد آزار و اذيّت قرار بدهند، حجاب را واجب فرموده است. هرگز نمي توان باور كرد كه زن بدون حجاب، داراي حيا و عفّت باشد. حجاب زنان مانع توليد نيست. بزرگترين صادرات ايران بعد از نفت، فرشها و قاليهايي است که به دست دختران و زنان با حيا و حجاب بافته مي شوند.

در کارخانه هاي بزرگ هم اين دستهای عده اي از زنان است که محصولات خوبي به بازار عرضه مي کنند. حجاب مانع تحصيل هم نيست. حضور صدها هزار زن دانشمند در کشور اسلامى ايران شاهد اين مدّعاست. حجاب زنان، آرم خدايي بودن و مسلماني است. دنيا، انقلاب اسلامى ايران را باحجاب بانوان ما مى شناسد و ابرقدرتها از اين نشانه ي پرارزش انقلاب ما آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامى بر سر کلاس درس دانشگاه هايشان تحمّل نمى کنند. در صحنه هاي ورزشي هم زنان ايران، با حجاب اسلامي خود خوش درخشيدند. نيمي از جمعيتي که انقلاب اسلامي را حمايت کردند تا به ثمر نشست، زنان با حجاب اين مرز و بوم بودند. ما شهداي بسياري از زنان با حجاب در انقلاب و جنگ تحميلي داريم.

**********************************************************************
خداوند در قرآن كريم سوره مباركه النّساءفرموده است: اَلَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﴿۷۶﴾ كسانى كه ايمان آورده‏ اند در راه خدا كارزار مى كنند و كسانى كه كافر شده‏ اند در راه طاغوت مى ‏جنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان بسيار ضعيف است (۷۶)

**********************************************************************
زنان ما گلهايي هستند كه خداوند براي طراوت و زندگي جامعه آفريده است. خداوند نمي خواهد با خار نگاه عده اي شهوتران آزرده و ناراحت شوند. ما از بي حجابي زنان بهره اي نخواهيم برد امّا حجاب زنان مايه عفّت عمومي هر جامعه اي مي شود. زنان با حجاب، ناموس مردانند اما زني كه حجاب را رعايت نمي كند، جز يك آلت دست براي مردان هرزه و شهوتران چيز ديگري نيست. حجاب زن، پرچم اسلام و خدا پرستي است ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

زندگینامه امام رضا (ع)

روده ها

https://blog.faradars.org/wp-content/uploads/2019/12/small-intestine-1.jpg
روده ها

روده کوچک از اسفنکتر پیلور (pyloric sphincter) تا دریچه ‌ایلئوسکال (ileocecal valve) امتداد دارد و از این مسیر به روده بزرگ تخلیه می‌شود. روده کوچک فرآیند هضم را به پایان می‌رساند و مواد مغذی موردنیاز بدن را جذب می‌کند. سپس باقی‌مانده مواد به روده بزرگ منتقل می‌شود. کبد، کیسه صفرا و پانکراس اندام‌هایی هستند که ارتباط نزدیکی به روده کوچک دارند.

روده بزرگ به سه قسمت اصلی تقسیم می‌شود. روده باریک لوله‌ای بلند با چین‌های زیاد است که از نظر طول بلندتر از روده بزرگ است اما قطر کمتری دارد. این روده در حفره تحتانی شکم و زیر معده پیچیده شده است و روده بزرگ را احاطه می‌کند. طول روده کوچک حدود 5 تا 6 متر و قطر آن حدود 2 تا 4 سانتی‌متر است. اما روده باریک از چه بخش‌های تشکیل ‌شده است و عملکرد هر بخش چگونه است؟ برای شناخت بهتر آناتومی ‌روده کوچک در ادامه می ‌توانید با بخش‌های مجزای آن آشنا شوید. اینفوگرافی بخش‌های مختلف روده کوچک در آناتومی ‌روده باریک این بخش از روده از 3 بخش دوازدهه، ژژنوم و دراز روده تشکیل شده است.

دوازدهه دوازدهه یا اثنی‌عشر اولین قسمت روده کوچک است که معده به آن متصل است و مواد غذایی بعد از هضم وارد این بخش می ‌شود. برای کمک به تجزیه غذا، روده کوچک شیره گوارشی را از سایر اندام‌های دستگاه گوارش شما، از جمله کبد، کیسه صفرا و پانکراس دریافت می‌کند و از طریق مجاری این اندام‌ها وارد دوازدهه می ‌شوند. غدد هورمونی در پوشش اثنی‌عشر به این اندام‌ها سیگنال می‌دهند که در صورت وجود غذا، مواد شیمیایی خود را آزاد کنند.

این بخش از روده کوچک درواقع یک لوله کوتاه و نزولی (حدود 10 اینچ) است که قبل از اتصال به بقیه روده‌های پیچ خورده در اطراف پانکراس به شکل “C” منحنی می‌شود. دوازدهه به 4 قسمت مختلف تقسیم می ‌شود که با هم شکل C را تشکیل می‌دهند و با طولی در حدود 25 سانتی‌متری دور پانکراس می‌ چرخند.

اولین قسمت دوازدهه که به عنوان کلاهک شناخته می‌شود، از پیلور معده به سمت بالا می‌رود و به کبد وصل می ‌شود. این ناحیه در معرض زخم دوازدهه یا اثنی‌عشر قرار دارد. قسمتی از دوازدهه که به سمت پایین و روی پانکراس خم می‌شود، پخش نزولی دوازدهه نام دارد. بخش تحتانی دوازدهه به صورت لترال به سمت چپ متمایل است و در قسمت پایین پانکراس و پشت شریان و ورید مزانتریک فوقانی قرار دارد. بخش صعودی دوازدهه پس از قطع آئورت به سمت بالا و جلو حرکت می‌کند و به ژژنوم متصل می‌ شود. این بخش به حرکت مدفوع به سمت ژژنوم کمک می‌ کند.

ژژنوم

در آناتومی ‌روده باریک، ژژنوم دومین بخش روده باریک است در داخل حفره تحتانی شکم قرار دارد که حدود نیمی از طول روده باریک را به خود اختصاص داده است. در ژژنوم رگ‌های خونی زیادی وجود دارد و از همین رو این بخش از روده باریک به رنگ قرمز تیره است. پس از هضم شیمیایی در اثنی‌عشر، غذا به داخل ژژنوم حرکت می ‌کند. اعصاب در دیواره‌های روده باعث می‌شود که ماهیچه‌های آن غذا را به عقب و جلو حرکت کنند (تقسیم ‌بندی) و آن را با شیره‌های گوارشی مخلوط کنند. سایر حرکات ماهیچه‌ای در بخش ژژنوم باعث می‌شود غذا به تدریج به سمت جلو حرکت کند.

دراز روده

دراز روده یا ایلئوم آخرین و طولانی‌ترین بخش روده کوچک است. در اینجا دیواره‌های روده کوچک شروع به نازک شدن و باریک شدن می‌ کنند و خون‌رسانی کاهش می ‌یابد. غذا بیشترین زمان را در ایلئوم می‌ گذراند، جایی که بیشترین آب و مواد مغذی جذب می‌ شود. در ایلئوم ضایعات غذا به تدریج به سمت روده بزرگ حرکت می‌کند. دریچه ‌ایلئوسکال ایلئوم را از روده بزرگ جدا می ‌کند. اعصاب و هورمون‌ها به دریچه سیگنال می‌ دهند که باز شود تا غذا از آن عبور کند و برای جلوگیری از ورود باکتری‌ها بسته شود. سلول‌های ایمنی ویژه‌ای ایلئوم را برای محافظت در برابر باکتری‌ها می‌ پوشانند.

خون رسانی روده باریک

خونرسانی در دئودنوم یا دوازدهه از طرق دو منبع تامین می‌شود. شریان گاسترودئودنال و همچنین شریان پانکراتیکودئودنال تحتانی موظف به خونرسانی به اولین بخش روده باریک هستند. بخش ژژنوم و ایلئوم روده باریک نیز توسط شریان‌های مزانتریک فوقانی خونرسانی می‌شود. این شریان از آئورت نشات می‌گیرد و سپس به حدود 20 شاخه تقسیم می‌شود. تصویری که در آن خونرسانی روده باریک مشخص شده است. خونرسانی در دئودنوم یا دوازدهه از طرق شریان گاسترودئودنال و همچنین شریان پانکراتیکودئودنال تحتانی انجام می‌ شود.

عملکرد روده باریک

روده باریک مواد مغذی و آب را از غذایی که ما می‌خوریم جذب می‌کند. در صوتی که در عملکرد روده باریک اختلال ایجاد شود، فرد دچار اسهال می‌شود و جذب ویتامین‌ها و مواد مغذی در بدن کاهش پیدا می‌ کند. حرکات ماهیچه‌ای روده کوچک به تجزیه مواد غذایی و پردازش آن کمک می‌کند و از بروز سوءهاضمه و مشکلات دفعی
نیز جلوگیری می ‌کند.

آناتومی‌ روده بزرگ

روده بزرگ از نظر قطر بزرگ‌تر از روده کوچک است. از محل اتصال ایلئوسکال، جایی که ایلئوم وارد روده بزرگ می‌شود، شروع می‌ شود و به مقعد ختم می ‌شود. روده بزرگ از کولون، رکتوم و کانال مقعدی تشکیل شده است. قطر روده بزرگ حدود 6 سانتی ‌متر است و طولی در حدود 1/5 متر دارد. دیواره روده بزرگ دارای همان نوع بافتی است که در سایر قسمت‌های دستگاه گوارش یافت می‌شود، اما برخی ویژگی ‌های متمایز در آناتومی ‌روده بزرگ وجود دارد که با سایر بخش‌های گوارشی متفاوت است. برخلاف روده کوچک، روده بزرگ هیچ آنزیم گوارشی تولید نمی‌کند. هضم شیمیایی در روده کوچک قبل از اینکه به روده بزرگ برسد کامل می‌شود. مهم‌ترین عملکرد روده بزرگ شامل جذب آب و الکترولیت‌ها و دفع مدفوع است. در ادامه می‌توانید با آناتومی ‌روده بزرگ بیشتر آشنا شوید.

روده كور يا آپانديسيت

ابتدایی‌ترین بخش روده بزرگ، کورروده نام دارد که از یک کیسه با انتهای بسته تشکیل شده است. این کیسه در سمت راست استخوان لگن قرار دارد و از طریق دریچه‌ای به نام دریچه دراز- کورروده‌ای (Ileocecal Valve) به انتهای روده باریک متصل شده است. کولون: در آناتومی روده بزرگ این قسمت از اصلی‌ترین بخش‌های روده است که وظیفه جذب آب و املاح را برعهده دارد.

کولون بالارو: از ادامه کورروده در محل دریچه دراز- کورروده ای تا بخشی به نام خمش کبدی (Hepatic Flexures) کولون بالارو وجود دارد. این بخش با دیوار شکمی و کلیه راست ارتباط دارد و با پرده صفاق پوشیده شده است. کولون افقی: بخش دیگری از کولون در آناتومی ‌روده بزرگ کولون افقی است که محل قرارگیری آن به حجم معده وابسته است. در حالت نرمال این کولون در محدوده دنده شماره 10 قرار دارد و به سمت چپ حفره شکمی متمایل می‌شود. این کولون در ناحیه دنده شماره 11 و از طریق پرده صفاق به بخش زیر دیافراگم وصل می‌ شود. کولون پایین رو: کولون پایین رو بخش دیگری کولون است که سمت چپ حفره شکمی و درست جلوی کلیه چپ قرار دارد و درون قسمت بالای استخوان لگن قرارگرفته است. این کولون شباهت زیادی به کولون بالارو دارد و با پرده صفاق پوشیده شده است.

کولون سیگموئیدی

بخش بعدی کولون، کولون سیگموئیدی است که به دو قسمت استخوان تهیگاهی یا کولون ایلیاک (Ilac) و استخوان لگن خاصره یا کولون پلویس (Pelvis) تقسیم می‌شود. کولون ایلیاک به وسیله پرده صفاق پوشیده شده است. کولون پلویس در لگن خاصره قرار دارد و به سمت راست لگن می‌رسد و سپس به عقب خمیده می‌شود و بعد به سمت پایین متمایل می‌شود تا به راست روده برسد.

رکتوم

راست روده یا رکتوم از کولون سیگموئید تا کانال مقعد ادامه دارد و دارای یک لایه عضلانی ضخیم است. انحنای استخوان خاجی را دنبال می‌کند و توسط بافت همبند محکم به آن می‌چسبد. راست روده حدود 5 سانتی‌متر زیر نوک دنبالچه، در ابتدای کانال مقعد به پایان می‌رسد. قسمت انتهایی راست روده به عنوان آمپول راست روده یا آمپول رکتال شناخته می‌شود. این بخش در مردان در مقابل پروستات و در خانم‌ها پشت دیواره خلفی رحم قرار می ‌گیرد. پوشش مخاطی راست روده بسیار شبیه به کولون سیگموئیدی است اما ضخامت بیشتری دارد.

در هر 24 ساعت یک یا 2 بار مواد دفعی جمع شده در سمت کولون پایین رو و کولون سیگموئیدی به سمت دریچه رکتوم هدایت می‌شوند. این دریچه در حالت عادی حالت منقبض دارد. زمانی که مواد جامد و مایع و گاز به دریچه فشار وارد کنند، فرآیند دفع صورت می ‌گیرد. 2 تا 3 سانتی ‌متر آخر دستگاه گوارش مجرای مقعدی است که از راست روده ادامه یافته و در مقعد به سمت خارج باز می‌ شود. اسفنکتر (ماهيچه هاي هميشه جمع شونده) داخلی مقعد در انتهای فوقانی کانال مقعد قرار دارد. این اسفنکتر تحت کنترل غیر ارادی است. یک اسفنکتر خارجی مقعد در انتهای تحتانی کانال مقعد وجود دارد. این اسفنکتر از ماهیچه‌های اسکلتی تشکیل شده و تحت کنترل ارادی ما هستند.

خون رسانی و اعصاب روده بزرگ

خونرسانی شریانی به روده بزرگ به وسیله رگ‌های روده بند که از آئورت شکمی هستند و همچنین شاخه هیپوگاستریک و رگ‌های مربوط به استخوان داخلی لگن انجام می ‌شود. اعصاب روده بزرگ شباهت زیادی به اعصاب روده کوچک دارد. عصب‌های روده بزرگ تحت کنترل سیستم عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک هستند. بخش پاراسمپاتیک اعصاب روده بزرگ از عصب واگ ایجاد می‌شود. اعصاب پاراسمپاتیک نیز توسط انشعابات شبکه‌ای از اعصاب به نام اعصاب روده بند بالایی و خورشیدی کنترل می‌ شوند.

عملکردهای روده بزرگ

غذاهایی که ما در طول روز مصرف می‌کنیم، از حدود 8 تا 9 ساعت پس از مصرف از طریق روده باریک به روده بزرگ منتقل می‌شود. روده کوچک حدود 90 درصد آبی که فرد مصرف کرده را جذب می ‌کند و باقی ‌مانده آب در روده بزرگ جذب می ‌شود. سپس باقی ‌مانده بقایا به مدفوع تبدیل می‌ شوند. در روده بزرگ باکتری‌های زیادی وجود دارد که موجب تولید ویتامین های ضروری و واکنش های متابولیسمی بدن می ‌شود. از مهم ترین این ویتامین‌ها می‌ توان به نیاسین (B3)، تیامین (B1) و ویتامین K اشاره کرد. روده بزرگ چند عملکرد اصلی دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره ‌شده است. يكي از مهم‌ترین عملکردهای روده بزرگ را می ‌توان جذب آب و الکترولیت‌ها، تشکیل و دفع مدفوع و هضم شیمیایی به وسیله میکروب‌ های روده اشاره کرد. جذب آب و الکترولیت‌ها - تشکیل مدفوع و دفع مواد زائد دفع مدفوع از طریق ایجاد حرکات توده‌ای - هضم شیمیایی به وسیله میکروب‌های موجود در روده.

بیماری‌های مرتبط با روده کوچک

ناهنجاری‌های مادرزادی، بیماری‌های مزمن و عفونت‌های مختلف در روده کودک موجب بروز بیماری‌های مختلفی می‌ شود که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره شده است. بیماری سلیاک (Celiac) بیماری کرون (Crohn’s disease) سندرم روده تحریک‌پذیر (Irritable bowel syndrome) آنتریت (التهاب، معمولاً ناشی از عفونت) بیماری زخم معده انسداد روده کوچک (Small bowel obstruction) انسداد کاذب روده (ntestinal pseudo-obstruction) SIBO (رشد بیش از حد باکتری‌های روده کوچک) سندرم روده کوتاه (Short bowel syndrome) دیورتیکول مکل (Meckel’s diverticulum) سندرم شریان مزانتریک فوقانی (SMAS) انتروکولیت نکروزان (Necrotizing enterocolitis) آترزی اثنی‌عشر (Duodenal Atresia) مالروتاسيون (Malrotation) انواژیناسیون (Intussusception) سندرم ایسکمیک روده (Intestinal ischemic syndrome) انتروسل یا پرولاپس روده باریک (Enterocele) سرطان روده کوچک

بیماری‌های مرتبط با روده بزرگ

یبوست و اسهال مداوم در کنار بیماری‌های ژنتیکی و عفونت و باکتری‌ها می‌توانند موجب بروز مشکلاتی در روده بزرگ شود. در ادامه می‌توانید با رایج‌ترین بیماری‌های روده بزرگ آشنا شوید. سرطان روده بزرگ: کولیت اولسراتیو (Ulcerative colitis) دیورتیکولیت (Diverticulitis) اسهال مزمن سرطان کولون (کولورکتال) بی‌اختیاری مدفوع (Fecal incontinence) پولیپ (Polyps) افتادگی راست روده (Rectal prolapse) عفونت سی دیفیسیل (C difficile infection) انسداد روده (Intestinal obstructions)

روده یکی از مهم‌ترین بخش‌های بدن ما است که وظیفه هضم، جذب مواد مغذی و دفع مواد زائد را بر عهده دارد. آشنایی با آناتومی روده موجب کسب اطلاعات بیشتر در زمینه عملکرد و نحوه قرارگیری این اندام مهم در بدن می‌ شود. در صورتی که در عملکرد هر یک از بخش‌های روده اختلال ایجاد شود، بدن با مشکلاتی جدی روبرو می‌ شود.

اگر نگاهی به آناتومی‌ روده باریک بیندازید، متوجه می‌شوید که این روده داخل حفره تحتانی شکم و زیر معده پیچیده شده است و روده بزرگ را احاطه کرده است. طول راست روده چقدر است؟ راست روده حدود 20 سانتی‌متر از دستگاه روده را تشکیل می ‌دهد و به بخشی به نام آمپول رکتوم ختم می‌ شود. ژژنوم در ربع فوقانی سمت چپ و ایلئوم در ربع تحتانی سمت راست بدن قرار دارد.

تولد حضرت معصومه (س) دخت گرامي حضرت موسي بن جعفر (ع) بر شيعيان آن حضرات تبريك و تهنيت باد.

روز دختر بر جميع دختران نازنينم و همه دختران ايران و مسلمان جهان تبريك و تهنيت باد.

سيّدِ رضيّ

پرونده:Sayed razi shrine.jpg

سيّد رضيّ گرد آورنده نهج البلاغه

محمد بن حسین بن موسی معروف به سید رضی (۳۵۹ق-۴۰۶ق) از علمای شیعه، گردآورنده نهج البلاغه و برادر سید مرتضی است. سید رضی منصب‌های مهمی از جمله نقابت (به سروري رسيدن) قضاوت در دیوان مظالم و امیر الحاج (رئيس كاروان حجاج) در دوره آل بویه داشت. او از بزرگ‌ترین شاعران طالبیان (به نسل ابوطالب، كه همان نسل امام علي (ع) هستند طالبيان مي گفتند.) بود که دیوان اشعاری از وی بر جای مانده است. سید رضی آثاری در کلام و تفسیر همچون خصائص الائمة و تلخیص البیان دارد. مهمترین اثر او گردآوری نهج البلاغه است. او همچنین دارالعلمی تأسیس کرد که به باور برخی نخستین مدرسه علوم دینی بوده است. محمد طبری، ابوعلی فارسی، قاضی سیرافی، قاضی عبدالجبار معتزلی، ابن نباته، ابن جنی، شیخ مفید و سهل بن دیباجی از استادن وی بودند.

نسب و خانواده

محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن موسی کاظم مشهور به سید رضی و شریف رضی از سادات هاشمی و آل ابی‌طالب بود؛ از این روی به وی شریف می‌گویند. نسبش از جانب پدر، حسین ‌بن موسى علوى با شش واسطه به امام کاظم (ع) امام هفتم شیعیان می‌رسد، مادرش از نوادگان امام زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان است. سید رضی برادر سید مرتضی از بزرگ‌ترین عالمان و متکلمان امامیه است. پدرش ابواحمد حسین بن موسی علوی، عالم و نقیب بود و قضاوت در مظالم و امیری حج را بر عهده داشت. ابواحمد نزد خلفای عباسی و امیران بویه جایگاه داشت. ابواحمد عدنان پسر سید رضی، معروف به شریف مرتضی ثانی، به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از عمویش (سید مرتضی)، نقابت طالبیان در بغداد را بر عهده گرفت.

تولد و وفات

سید رضی در سال ۳۵۹ قمري در بغداد زاده شد و در ۶ محرم ۴۰۶ قمري درگذشت. وی را در منزلش در محله کَرَخ بغداد دفن کردند. درباره مکان دفن وی اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خراب‌شدن خانه‌اش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در حرم کاظمین دفن کرد. به نظر سید بحرالعلوم او را به کربلا برده، در کنار قبر پدرش و سید ابراهیم مجاب دفن کردند. در کتاب‌های عمدة الطالب، الدرجات الرفیعة و لؤلؤة البحرین به این نکته تصریح شده است. ابن میثم (متوفای ۶۷۹ق.) نیز گفته است: سید رضی به همراه برادرش سید مرتضی در کنار جدش امام حسین(ع) دفن شدند. در کاظمین بارگاهی منسوب به سید رضی وجود دارد ولی در کربلا نام و نشانی از قبری منسوب به وی مشاهده نمی ‌شود. از سوی دیگر سایت مزارات استان دیالی عراق وابسته به دیوان وقف شیعی، تصویری منسوب به مرقد سید رضی در استان دیالی منتشر کرده است.

جایگاه علمی

سید رضی را فقیه، متکلم، مفسر و شاعر معرفی کرده‌اند. او نزد برخی از عالمان شیعه و سنی از جمله شیخ مفید شاگردی کرده است. بنا بر نقل ابن ابی‌الحدید از فخار بن معد موسوی، شیخ مفید خوابی دید که حضرت زهرا(س) بر او وارد می‌شود در حالی که حسنین را با خود آورده است. حضرت از شیخ مفید می‌خواهد که به آن دو فقه بیاموزد. بنا بر این گزارش، شیخ مفید بامداد همان روز در محل درس خود نشسته بود، فاطمه دختر ناصر وارد مسجد شد و دو پسرش سید رضی و سید مرتضی را با خود آورده بود. او به شیخ مفید گفت دو فرزندم را به حضورت آورده‌ام تا به آن دو فقه بیاموزی.

سید رضی، علم نحو را نزد ابوعلی فارسی(متوفای ۳۷۷ق)، قاضی سیرافی، ابن جنی(متوفای ۳۹۲ق)و علی بن عیسی ربعی شیرازی خوانده است. او نزد ابن نباته در بلاغت و نزد ابوبکر خوارزمی (متوفای ۴۰۳ق)در فقه شاگردی کرده است. ابوحفص کنانی از استادان قرائت قرآن و حدیث او بوده است. برخی از استادانش علم و اطلاعات او را ستوده‌اند؛ ابن جنّی قصیده او در رثای ابوطاهر ناصرالدوله را شرح کرده و احاطه علمی سید رضی را ستایش کرده است. سید رضی همچنین از ابوعلی فارسی روایت کرده و از او اجازه روایت نقل کتاب الایضاح داشته است. همچنین، سهل بن دیباجی(متوفای ۳۸۰ق)، هارون تلعکبری (متوفای ۳۸۵ق) رَبَعی بغدادی (متوفای ۴۲۰ق) ابن جوزی نقل کرده که محمد طبری خانه خود در محله کرخ بغداد را به سید رضی بخشیده بود و قرآن را به حفظ او درآورده بود.

آموختن فقه و اصول غیرشیعه

سید رضی علاوه بر تحصیل علوم شیعی، نزد استادان غیرشیعی نیز علم آموخت. او نزد محمد طبری مالکی، ابوعبدالله جرجانی (متوفای ۳۹۷ق)،فقیه حنفی، قاضی عبدالجبار معتزلی و اکفانی قاضی(متوفای ۴۰۵ق)از عالمان اهل سنت شاگردی کرده است. درباره فراگیری فقه و اصولِ سید رضی نزد عالمان غیر شیعه امامیه نوشته‌اند. دانشمندان سده‌های پیشین احادیث، فقه و اصول فقه هر دو فرقه را می‌آموختند تا شناخت خویش را به کمال رسانند. زیرا در آن روزگار مناظره و جدل درباره امامت و کلام رواج داشت.

سید رضی چون مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را نیز بر عهده داشت، این مسئولیت‌ها وی را برمی‌ انگیخت تا فقه همه مذاهب را فرا گیرد. برخی از شاگردان شیخ رضی عبارتند از: ابوزید جرجانی ابو عبدالله حلوانی. شیخ جعفر عبسی (درگذشته حدود ۴۷۳ق) ابوالحسن قاضی. مفید نیشابوری (درگذشته ۴۴۵ق) ابوبکر نیشابوری (متوفای حدود ۴۸۰ق) مهیار دیلمی (متوفای ۴۲۸ق) قاضی ابومنصور (درگذشته ۴۷۲ق).

سرودن شعر

ثعالبی (از ادیبان بزرگ، درگذشتهٔ ۴۲۹ق) سید رضی را شاعرترین فرد در میان طالبیان (خاندان ابوطالب، پدرِ امام علی - ع) با وجود فراوانی شاعران در میان ایشان دانسته است. به عقیده سید محسن امین شعر او بر دیگر جنبه‌هایش غلبه کرده است. او نخستین قصیده خود را کمی پس از ده سالگی سروده است. سید رضی با شاعرانی همچون مُتنّبی (۳۵۴-۳۰۳ق) و ابوالعلاء معرّی (۴۴۹-۳۶۳ق) هم‌ عصر بود.

ابوحکیم المعلم عبدالله خبری (متوفای۴۷۶ق) بیش از ۶۳۰۰ بیت از اشعار او را در دیوانی گردآورده است. در سال ۳۸۵ق قطعه‌ای از شعر او به دست صاحب بن عباد افتاد او کسی را به بغداد فرستاد تا از روی دیوان سید رضی نسخه‌ای برایش ببرد. چون سید رضی از این کار آگاه شد، نسخه‌ای از دیوان خود را برایش فرستاد. انگیزه سید رضی در سرودن شعر، بیان زندگی علویان یا طالبیان محروم از حق و قدرت است. رثائیات، مراثی اوست برای بزرگان زمان یا دوستان و خویشاوندان و نیز مراثی شهدای کربلا. رضی در فخریات خود از عزت و شرف کهن یاد کرده و بدان بسی بالیده است.

نقابت

روزگار سید رضی با دوره‌هایی از خلافت عباسیان همزمان بود و آل بویه بر عراق فرمانروایی می‌ کردند سید رضی با سیاستمداران، دولتمردان، بزرگان دین و ارکان قضا پیوندی نزدیک داشت. پس از تسلط عضد الدوله در سال ۳۶۷ق بر بغداد، وی برای کاستن از درگیری بین شیعه و سنی، ابواحمد (پدر سید رضی) و چند تن از دیگر بزرگان شیعه را در سال ۳۶۹ق دستگیر کرد و آنان را به قلعه اصطخر (در فارس) فرستاد و زندانی کرد. در سال ۳۷۹ق حاکم وقت همه مناصب ابواحمد را به او باز گرداند، اما او بر اثر پیری، آنها را در سال ۳۸۰ق به فرزندش سید رضی واگذار کرد. سید رضی در ۲۱ سالگی نقیب علویان در بغداد شد.

تأسیس مدرسه‌ دارالعلم

سید رضی برای گروهی از طلاب و شاگردانش خانه‌ای تهیه کرد و آن را به صورت مدرسه‌ای درآورد و نام آن را دارالعلم نهاد. او برای دارالعلم کتابخانه و خزانه‌ای با همه وسایل فراهم کرد و مایحتاج طلاب را در خزانه دار العلم جمع کرد. او خزانه‌ داری دار العلم را به عبدالسلام بن حسین بصری سپرده بود، او کلیدهایی به تعدادی از طلاب نیز داد تا هر وقت چیزی خواستند، خودشان بردارند البته بیشتر مورخان و شرح‌حال‌نویسان، خواجه نظام الملک طوسی (درگذشته ۴۸۵ق) وزیر دو تن از شاهان دوره سلجوقی، مؤسس مدرسه نظامیه بغداد را اولین کسی دانسته‌اند که در اسلام مدرسه جهت تعلیم علوم دینی تأسیس کرد.

آثار علمی: گرد آوري نهج البلاغه علي (ع) - سید رضی در موضوعاتی همچون فقه، کلام، تفسیر، حدیث و شعر آثاری دارد. برخی از آنها به زبان‌های دیگر از جمله فارسی ترجمه شده است. نجاشی و به پیروی از وی، آقا بزرگ دوازده کتاب به سید رضی منسوب کرده‌اند. نهج البلاغه؛ مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان امام علی (ع) است. سید رضی این اثر را در سال ۴۰۰ قمري به پایان رساند و آن را مایه مباهات خود می‌ دانست. معیار او در انتخاب، بلاغت ادبی بوده است.

برخی دیگر از آثار او عبارتند از: خصائص الأئمة حقائق التنزیل مجاز القرآن الزیادات فی شعر أبی‌تمام تعلیق خلاف الفقهاء مجازات الآثار النبویة تعلیقة فی الإیضاح لأبی‌علی الجید من شعر ابن الحجاج الزیادات فی شعر ابن الحجاج مختار شعر أبی‌إسحاق الصابی ما‌ دار بینه و بین أبی‌إسحاق من الرسائل شعر تلخیص البیان اخبار قضاة بغداد دیوان شعر الرسائل الزیادات فی شعر الصابی و ابی‌تمام الحسن من شعر الحسین المتشابه فی القرآن.

ساعت

پرونده:Sundial berggarten hg.jpg

يك ساعت خورشيدي قديمي كه فقط در روزهاي آفتابي قابل استفاده بود.

ساعت

ساعت وسیله‌ای است که از آن برای اندازه‌گیری، نگهداری و نشان‌دادن زمان استفاده می‌شود. ساعت یک وسیله مکانیکی است که با چرخش عقربه های آن زمان را نشان می دهد. ساعت یکی از مهمترین وسایل زندگی است و بشر امروز و دیروز بدون داشتن ساعت در منزل خودش نمی تواند زمان و مقدار دقیق زمان را بفهمد. گذشت زمان همانطور که به وسایل و ملزومات کار و زندگی رنگ تکنولوژی و پیشرفت را داده است به ساعت نیز رنگ تکنولوژی و پیشرفت را داده و سیستم های مکانیکی آنرا بهتر کرده و به بشر امروز ساعت کامپیوتری را داده است.

امروزه علاوه بر تعیین زمان، ساعت مچی به عنوان یک وسیله زینتی نیز کاربرد دارد. ساعت یکی از قدیمی‌ترین اختراعات بشر است که نیاز به اندازه‌ گیری فواصل زمانی کوتاه‌تر از واحدهای طبیعی یعنی: روز، ماه قمری و سال را برآورده می‌ کند. برای بیش از یک هزاره از دستگاه‌های مختلفی با اصول کارکرد مختلف به عنوان ساعت استفاده شده‌است.

برخی از پیشینیان ساعت مدرن را می‌توان ساعت‌هایی دانست که براساس حرکت طبیعت کار می‌کردند: برای مثال ساعت آفتابی با نمایش موقعیت سایه بر روی یک سطح صاف، زمان را نشان می‌دهد. گسترهٔ متنوعی از زمان‌سنج‌ها وجود دارد که نمونهٔ مشهور آن ساعت شنی است. ساعت‌های آبی، به همراه ساعت‌های آفتابی، احتمالاً قدیمی‌ ترین ابزار اندازه‌ گیری زمان هستند. اختراع چرخ‌ دنگ (چرخ دنگ سازوکاری است که حرکت دورانی پیوسته را به حرکت گسسته تبدیل می کند. این مکانیزم در ساخت ساعت هاي قديمي بکار می رفت.) لبه‌ای یکی از پیشرفت‌های اساسی در ساخت ساعت بود و باعث ظهور نخستین ساعت‌های مکانیکی در دههٔ ۱۳۰۰ در انگلیس شدند، که زمان را مانند چرخ‌ های تعادل با نوسان اندازه می ‌گرفتند.

ساعت‌های حرکت فنری در قرن ۱۵ پدیدار شدند. در طی قرن‌های ۱۵ و ۱۶، ساعت‌سازی رونق گرفت. تحول بعدی در دقت پس از سال ۱۶۵۶ با اختراع ساعت آونگی توسط کریستین هویگنس رخ داد. محرک عمده‌ای برای بهبود دقت و قابلیت اطمینان ساعت‌ها، اهمیت زمان دقیق برای دریانوردی بود. مکانیسم یک ساعت با مجموعه‌ای از چرخ ‌دنده‌ها که توسط فنر یا وزنه رانده می ‌شوند، به عنوان کارکرد ساعت نامیده می‌ شود.

ساعت الکتریکی در سال ۱۸۴۰ ثبت اختراع شد و ساعت‌های الکترونیکی در قرن بیستم معرفی شدند که با تولید دستگاه‌ های نیمه هادی کوچک مجهز به باطری، گسترده شد. اختلاف ساعتی که در نقاط مختلفی از جهان وجود دارد باعث می شود که به طور مثال وقتی در کشوری نظیر ایران یا هر کشور دیگری یکم ژانویه باشد؛ همان موقع ممکن است که کشور های دیگر، یک روز جلو تر یا عقب تر باشد.

ساعت ستاره‌ای به اندازه‌ گیری و تشخیص و تطبیق زمان در شب به وسیلهٔ ستارگانی شاخص گفته می‌ شود. این روش معمولاً به کمک ستاره قطبی به‌عنوان یک نقطهٔ ثابت، با مقایسه و سنجش جابجایی بعضی ستارگان دب اکبر در هر فصل نسبت به زمان متعارف است. کارکرد این ساعت بیشتر با کمک حرکت ستارگان و وسیله قراردادن آنهاست. ساعت ستاره‌ای صرفاً ساعتی شبانه است. این ساعت در زمان‌ های گذشته و بیشتر در مکان‌ هایی که به ساعت‌ های دیگر دسترسی نبوده‌است استفاده می ‌شده‌است.

ساعت‌ های خورشیدی

ساعت‌های خورشیدی در دوران کهن به‌طور وسیع استفاده می ‌شده‌اند. این گونه از ساعت می‌تواند زمان را برحسب زاویه یا محل قرارگیری سایهٔ یک میله که با زاویهٔ مشخص نسبت به زمین قرار دارد، کار زمان‌سنجی را انجام دهد. این ساعت هم با وسیله قراردادن حرکت روزانهٔ خورشید و هم وسیلهٔ ابتکاری با استقرار شاخص مخصوص و مدرج کردن سایهٔ خورشید است. این ساعت، نقطهٔ مقابل ساعت ستاره‌ای، صرفاً ساعتی روزانه است.

این گونه از ساعت، به‌رغم قدمت آن، از دقت قابل‌قبولی برخوردار است و انواع دقیق آن زمان ظاهری خورشیدی را با خطای حداکثر ۱۵ دقیقه (ناشی از تاب‌خوردن محور گردش زمین به دور خود) معین می‌ کند. ساعت‌های آفتابیِ دقیق با یک جدول یا نمودار ارائه می‌ شوند که این خطای اندازه‌ گیری زمان را در ماه‌ های مختلف سال تصحیح می ‌کند. به گفتهٔ هرودوت، نمونه‌ های اولیهٔ این گونه ساعت به اقوام سومری و کلدانی بازمی‌گردد و قدمتی حداقل ۵۰۰۰ ساله دارد.

ساعت ‌آبی در کنار ساعت‌های آفتابی احتمالاً قدیمی‌ ترین ساعت ساخت بشر است. مدل‌های ابتدایی ساعت آبی باقی‌ مانده از قرن ۱۶ پیش از میلاد از مصر و بابِل به‌دست آمده. این گونه معمولاً از دو ظرف تشکیل شده که آب با شدت معین از یکی به دیگری می‌ریزد. کاربردی‌ترین ساعت آبی متعلق به ایران است زیرا نه بر اساس خرافات یا تفریح بلکه برای یک ضرورت اساسی زندگی کشاورزی و تقسیم سهام آب قنات یا آب چشمه‌ها در مناطق کویری ساخته شده‌است. کالیستنس، مورخ یونانی ۳۲۸ پیش از میلاد، که در لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران همراه او بود، نوشته‌است: در اینجا (ایران)، در دهکده‌ها که آب را برحسب نوبت به کشاورزان برای زراعت می‌ دهند، یک فرد از میان کشاورزان انتخاب می ‌شود تا بر زمان نوبت (و تقسیم زمانی سهام قنات) نظارت داشته باشد.

ساعت شنی

اولین نمونه‌های ساعت شنی در یک نقاشی از ۱۳۳۸ پس از میلاد دیده شده. این ساعت که معمولاً برای اندازه‌ گیری مدت‌زمان‌های کوتاه استفاده می‌ شده، از دو حباب شیشه‌ای تشکیل شده که با سوراخ کوچکی به یکدیگر متصل‌اند. شنِ ریز به علت نیروی جاذبه به حباب پایینی می‌ ریزد. وقتی تمام شن به پایین ریخت مجموعه را برعکس می‌ کنند تا فرایند قبلي تکرار شود.

ساعت‌های مکانیکی

ساعتهای مکانیکی معمولاً نشان دهنده زمان با استفاده از زاویه‌ها هستند. این نوع ساعت‌ها پرکاربردترین نوع ساعت در میان مردم می‌باشد. رایج‌ترین آن‌ها ساعت‌هایی هستند که به صورت مدور درجه‌بندی شده‌است. این ساعت‌ها به ۱۲ قسمت تقسیم شده‌اند که هر کدام نشان‌دهندهٔ یک ساعت (عقربه ساعت شمار آن را نمایش می‌دهد) است. همچنین این ساعت‌ها به ۶۰ قسمت تقسیم شده‌اند که هر کدام هم می‌توانند دقیقه و هم ثانیه را نمایش دهند (با استفاده از عقربه‌های ثانیه شمار و دقیقه شمار). ساعت‌های مکانیکی از نظر انرژی دو دسته ساعت کوکی و ساعت اتوماتیک هستند.

ساعت دیجیتال

ساعتهای دیجیتال به نوعی از ساعت‌ها می‌ گویند که زمان را با استفاده از ال‌سی‌دی، LED یا چراغ نشان می‌دهند. این ساعت‌ها به دو صورت ۱۲ ساعته و ۲۴ ساعته هستند. این ساعت‌ها با استفاده از مدارهای الکتریکی می‌توانند زمان را محاسبه و اعلام کنند. در ساعت‌های جدیدتر ساعت‌ها خود می‌توانند با استفاده از اینترنت ساعت خود را تنظیم کنند.

ساعت اتمی

ساعت اتمی گونه‌ای از ساعت است که فرکانس تشدید (رزونانس) استاندارد اتمی را به عنوان عنصر نگهداری زمان به کار می‌گیرد. این ساعت‌ها دقیق‌ترین ساعت و استاندارد فرکانسی بسامد شناخته شده‌اند و به عنوان استانداردهای اولیه برای سرویس جهانی پخش زمان (Time Distribution Service)، برای کنترل فرکانس پخش برنامه‌ های تلویزیونی و سامانه‌های موقعیت‌یاب جهانی (GPS) به کار می ‌روند. ساعت‌های اتمی از پرتوافشانی (رادیو اکتیویته) استفاده نمی‌کنند، بلکه از نشانک‌های دقیق ریزموج استفاده می‌کنند. نشانک‌های مذکور هنگامی تولید می‌شوند که الکترون‌ها در اتم‌ها سطح انرژی خود را دگرگون می‌ کنند و نور منتشر می‌شود.

ساعت‌ها در اَشکال و اندازه‌های مختلفی وجود دارند که برای کاربردهای گوناگون ساخته شده‌اند. بعضی از انواع مختلفِ ساعت‌ها در زیر آورده شده‌است: ساعت جیبی: نوعی ساعت همراه است که آن را در جیب می‌ گذارند و معمولاً زنجیری کوچک دارد که به لباس شخص متصل می‌ شود. ساعت مچی: نوعی دیگر از ساعت همراه است که توسط دو یا یک بند به دور مچ بسته می‌ شود. ساعت دیواری: نوعی ساعت است که به دیوار نصب می‌ کنند.

ساعت ایستاده: نوع دیگری از انواع ساعت‌ها است که به صورت ایستاده و در گوشه‌ای، معمولاً کنار دیوار، می ‌گذارند. این ساعت غالباً با استفاده از آونگ زمان را اعلام می‌ کند. براي ديدن انواع ساعتها از زمان پيدايش آنها تا كنون، به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

تخم مرغ

https://joojekeshi.com/wp-content/uploads/2018/01/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%AA%D8%AE%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D9%85%DA%A9-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86.jpg
تخم پرندگان

بیشتر انسان‌ها در رژیم غذایی خود از تخم‌ مرغ استفاده می ‌کنند. در این نگاره یک تخم ‌مرغ به همراه پوستهٔ آهکی؛ سفیده و زرده در غشای آن دیده می ‌شود. سفیده مایعی شفاف است که زرده را دربر می ‌گیرد. این مایع دارای ۹۰٪ آب و ۱۰٪ پروتئین محلول است. زرده نیز به‌شکل گویی زردرنگ و پایدار است که همهٔ چربی و کلسترول یک تخم ‌مرغ در آن ذخیره است. حدود نیمی از زرده را انواع پروتئین تشکیل می‌ دهد.

تخم ‌مرغ سلول نطفهٔ مادهٔ (تخمک) مرغ و معمولاً به شکل بیضی است که از نظر زیست‌شناختی برای تولید مثل گذارده می‌شود و برای انسان‌ها منبع غذایی محسوب می‌ گردد. روند ایجاد یک تخم‌ مرغ ۲۴ ساعت به طول می‌ انجامد و به همین دلیل مرغ معمولاً می‌ تواند تنها ۱ تخم در روز بگذارد اما در شرایط خاص مانند تغذیه بیش از حد مرغ یا در مرغ‌ هایی در حال بلوغ هستند، بدن مرغ دو زرده آزاد می‌ کند. این شرایط می‌ توانند سبب تولید تخم‌ مرغی دوزرده شود یا هر زرده به یک تخم مجزا تبدیل شده و دو تخم همزمان تشکیل شود و سبب تخم‌ گذاری ۲ تخم‌مرغ در یک روز شود.

براي كسب اطلاع بيشتر از نحوه تبديل شدن تخم مرغ به جوجه به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

تخم ‌گذاری بیشتر از دو تخم در یک روز ناممکن است. مرغ‌ها و دیگر جانداران تخم ‌گذار به ‌طور گسترده‌ای در سراسر جهان نگهداری می ‌شوند و تولید انبوه تخم‌ مرغ، یک صنعت جهانی است. سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) اظهار داشته ‌است که در سال ۲۰۱۵، تولید تخم ‌مرغ به ۷۰٫۴ میلیون تن رسیده ‌است.

تخم‌ها، توسط حیوانات ماده از گونه‌ های مختلف از جمله پرندگان، خزندگان، دوزیستان، چند پستاندار و ماهی گذاشته می‌شوند و بسیاری از آنها هزاران سال است که توسط انسان خورده شده‌اند. تخم‌های پرندگان و خزندگان شامل یک پوسته تخم محافظ، آلبومن (سفیده تخم) و ویتلوس (زرده تخم) است که در غشاهای مختلف نازک وجود دارد. بیشترین مصرف تخم مصرفی جهان، تخم‌مرغ است. تخم پرندگان دیگر از جمله اردک و بلدرچین نیز خورده می ‌شوند. تخم‌های ماهی را قلیه و خاویار می‌ گویند.

زرده تخم مرغ و تخم‌ مرغ کامل، مقدار قابل توجهی پروتئین و کولین را ذخیره می‌ کنند، و به‌ طور گسترده‌ای در آشپزی استفاده می‌شوند. به دلیل محتوای پروتئینی، وزارت کشاورزی ایالات متحده در گذشته تخم‌ مرغ را به عنوان گوشت در هرم راهنمای غذا (در حال حاضر MyPlate) طبقه‌بندی کرد. با وجود ارزش تغذیه‌ای تخم‌ مرغ، برخی از مشکلات سلامتی بالقوه ناشی از محتوای کلسترول، آلودگی به سالمونلا و حساسیت به پروتئین تخم‌ مرغ است.

مرغ و دیگر موجودات تخم‌گذار به‌طور گسترده‌ای در سراسر جهان نگهداری می‌شوند و تولید انبوه تخم‌مرغ یک صنعت جهانی است. در سال ۲۰۰۹، حدود ۶۲٫۱ میلیون تن تخم‌مرغ در سراسر جهان از مجموع گله تخم‌گذار تقریباً ۶٫۴ میلیارد مرغ تولید شد. مسائل مربوط به تغییرات منطقه‌ای در تقاضا و انتظارات، و همچنین بحث‌های جاری در مورد روش‌های تولید انبوه وجود دارد. در سال ۲۰۱۲، اتحادیه اروپا پرورش باتری مرغ را ممنوع کرد.

تاریخچه

تخم پرندگان از زمان ماقبل تاریخ، غذاهای ارزشمندی بوده‌اند، هم در جوامع شکار و هم در فرهنگ‌های اخیر که پرندگان اهلی شده بودند. احتمالاً مرغ به دلیل تخم‌ مرغش (از مرغ جنگل بومی تا مناطق گرمسیری و نیمه‌ گرمسیری جنوب شرق آسیا و شبه‌ قاره هند) قبل از ۷۵۰۰ پیش از میلاد اهلی شده بود. مرغ‌ ها در سال ۱۵۰۰ پیش از میلاد به سومر و مصر آورده شدند و در حدود ۸۰۰ پیش از میلاد به یونان رسیدند، جایی که بلدرچین منبع اصلی تخم‌ مرغ بود.

كساني كه مي خواهند يكي از ميلياردها معجزه آشكار و ديده شدني خداوند را با چشم خود ببينند تا باور كنند كه خدايي هست و وجود دارد، به طرز پيدايش و خلقت تخم پرندگان در بدن آنها بيانديشند و ببينند كه در يك 24 ساعت (از زندگي يك مرغ تخم گذار) چگونه در بدنش يك تخم به وجود مي آيد در حالي كه از مقعدش خارج مي شود و براي محافظت، داراي پوششي كاملا در بسته و آهكي و استخواني است كه همين تخم، هم تبديل به جوجه اي همسان مادرش مي شود و هم غذايي محبوب و مغذي براي ما انسانهاست.

صنعت تخم‌ مرغ خشک در قرن نوزدهم، پیش از ظهور صنعت تخم‌ مرغ منجمد توسعه یافت. در سال ۱۸۷۸، شرکتی در سنت لوئیس، میسوری، با استفاده از فرایند خشک کردن، زرده و سفیده تخم‌ مرغ را به ماده‌ای قهوه‌ای روشن و شبیه غذا تبدیل کرد. تولید تخم مرغ‌های خشک شده در طول جنگ جهانی دوم به میزان قابل توجهی افزایش یافت، تا نیروهای مسلح ایالات متحده و متحدانش از آن براي تهيه غذا استفاده کنند.

در سال ۱۹۱۱ کارتن تخم ‌مرغ توسط جوزف کویل در اسمیترز بریتیش کلمبیا اختراع شد تا اختلاف در مورد تخم‌ مرغ شکسته بین یک کشاورز در دره بولكلي و صاحب هتل آلدرمر را حل کند. کارتن‌های تخم‌ مرغ اولیه از کاغذ ساخته شده بودند.

انواع

تخم مرغ یک غذای رایج و یکی از متنوع‌ترین مواد مورد استفاده در آشپزی است. آنها در بسیاری از شاخه‌های صنایع غذایی مدرن مهم هستند. بیشترین استفاده از تخم پرندگان تخم ‌مرغ، اردک و تخم غاز است. تخم‌های کوچک‌تر، مانند تخم بلدرچین، گهگاه به عنوان یک ماده غذایی لذیذ در کشورهای غربی استفاده می ‌شود. تخم ‌مرغ یک غذای معمولی روزمره در بسیاری از مناطق آسیا، مانند چین و تایلند است، زیرا تولید آسیایی ۵۹ درصد از کل جهان را در سال ۲۰۱۳ تأمین می ‌کند.

بزرگ ‌ترین تخم‌ های پرنده، از شترمرغ، تنها به عنوان غذای لوکس خاص مورد استفاده قرار می‌ گیرند. تخم‌ مرغ در انگلستان و همچنین در برخی از کشورهای اسکاندیناوی، به ویژه در نروژ، یک غذای لذیذ محسوب می ‌شود. در برخی از کشورهای آفریقایی، تخم‌مرغ هندی اغلب در بازارها به ویژه در بهار هر سال دیده می‌شود. تخم‌ های قرقاول و تخم مرغ‌های اموئی قابل خوردن اما کمتر در دسترس هستند؛ گاهی آنها را از کشاورزان، مرغداران یا خواربار فروشی‌های لوکس تهیه می‌ کنند. در بسیاری از کشورها، تخم مرغ‌ های وحشی با قوانینی محافظت می‌ شوند که جمع ‌آوری یا فروش آنها را ممنوع کرده یا اجازه جمع‌ آوری آنها را تنها در دوره‌های خاصی از سال می ‌دهد.

ویژگی‌ها

جرم تخم‌ مرغ به‌طور میانگین و بدون احتساب پوستهٔ آن، ۵۸ گرم است. پوست تخم ‌مرغ حدود نیم میلی‌ متر ضخامت دارد و ۹۰ درصد آن از کلسیم کربنات تشکیل شده‌است. رنگ پوست تخم‌ مرغ به نژاد مرغ مربوط می‌شود و معمولاً سفید یا قهوه‌ای است. مرغ آراکانا تخم‌هایی به رنگ سبز / آبی می‌ گذارد.

منبع غذایی

تخم‌ مرغ منبع خوبی از پروتئین، ویتامین و املاح ضروری برای بدن انسان است؛ تخم‌ مرغ، همهٔ اسیدهای آمینهٔ مورد نیاز بدن را داراست و حدود ۵٫۱۲ درصد جِرم تخم‌مرغ را پروتئین تشکیل می ‌دهد. یک عدد تخم‌مرغ، ۳ درصد نیاز روزانهٔ انرژی یک مرد بالغ و ۴ درصد نیاز روزانهٔ انرژی یک زن بالغ را تأمین می ‌کند. تخم ‌مرغ، بیشتر ویتامین ‌های موردنیاز بدن به جز ویتامین C را دارد. تخم ‌مرغ به مقدار خیلی کم کربوهیدرات دارد و نیز بدون فیبر غذایی است. ۱۰٬۸ درصد تخم ‌مرغ را چربی تشکیل می ‌دهد که در زرده آن وجود دارد و کمتر از ۰/۰۵ درصد آن در سفیده موجود است.

بر اساس تحقیقات ۱۱ درصد اسید چرب تخم ‌مرغ از نوع اسیدهای چرب اشباع ‌نشده پلی (با چند باند دوگانه)، ۴۴ درصد از نوع اسیدهای چرب غیر اشباع مونو (با یک باند دوگانه) و ۲۹ درصد از نوع اسیدهای چرب اشباع است. کلسترول و لسیتین، مواد چرب موجود در زرده تخم‌مرغ می‌باشند و برای ساختمان و عملکرد سلول‌های بدن ضروری ‌اند. کلسترول قابلیت انعطاف و نفوذ پذیری غشای سلول‌های بدن را حفظ می‌کند. همچنین به عنوان یکی از اجزای تشکیل ‌دهنده مواد چربی است که سبب نرمی پوست می ‌شوند. از محبوب ‌ترین غذاهای تهیه ‌شده با تخم ‌مرغ می ‌توان به نیمرو و اُملِت اشاره کرد.

تولید

در سال ۲۰۱۷، تولید جهانی تخم ‌مرغ ۸۰٫۱ میلیون تن بود. بزرگ‌ ترین تولید کنندگان به ترتیب چین با ۳۱٫۳ میلیون از کل این تعداد، ایالات متحده با ۶٫۳ میلیون، هند با ۴٫۸ میلیون، مکزیک با ۲٫۸ میلیون، ژاپن با ۲٫۶ میلیون و برزیل و روسیه با هر کدام ۲٫۵ میلیون تولید کنندگان بعدی تخم ‌مرغ در جهان بودند. یک کارخانه بزرگ تولید تخم ‌مرغ معمولی، هفته ‌ای یک میلیون تخم‌ مرغ تولید می‌ کند.

در ماه ژانویه ۲۰۱۹، ایالات متحده آمریکا، ۹٫۴۱ میلیارد تخم‌مرغ تولید کرده‌است که از این تعداد ۸٫۲ میلیارد برای مصرف سر سفره و ۱٫۲ میلیارد برای پرورش جوجه بوده‌است. پیش‌ بینی می‌ شود که آمریکایی‌ها در سال ۲۰۱۹ هر کدام ۲۷۹ تخم‌ مرغ مصرف کرده باشند که بالاترین میزان از سال ۱۹۷۳ است اما کمتر از ۴۰۵ تخم‌ مرغ خورده شده در هر فرد در سال ۱۹۴۵ است.

ویژگی‌ها

شکل تخم‌ مرغ شبیه گوی دوکی است که یک سر آن از سر دیگر بزرگ‌ تر بوده و دارای تقارن استوانه‌ای در امتداد محور طولی است. امکان شکستن تخم‌ مرغ به صورت عمودی با نیروی دست وجود ندارد. تخمک توسط پوسته ‌ای نازک و سخت احاطه شده ‌است. در داخل پوسته غشاهای نازکی وجود دارد. زرده تخم ‌مرغ توسط یک یا دو بافت نواری مارپیچی به نام «چالازا» در سفیده تخم ‌مرغ معلق و از کلمه یونانی χάλαζα، به معنی «تگرگ» یا «توده سخت» گرفته شده است.

یک تخم‌ مرغ آب‌ پز، ارزش غذایی به ازای هر ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس) انرژی ۶۴۷ کیلوژول (۱۵۵ کیلو کالری) کربو هیدرات 1.12 g چربی 10.6 g پروتئین 12.6 g تریپتوفان 0.153 g ترئونین 0.604 g ایزولوسین 0.686 g لوسین 1.075 g لیزین 0.904 g متیونین 0.392 g سیستین 0.292 g فنیل‌آلانین 0.668 g تیروزین 0.513 g والین 0.767 g آرژینین 0.755 g هیستیدین0.298 g آلانین 0.700 g اسید آسپارتیک 1.264 g گلوتامیک اسید 1.644 g گلایسین 0.423 g پرولین 0.501 g سرین 0.936 g

زیان‌های تخم ‌مرغ

یک تخم‌ مرغ حدود ۲۰۰ میلی ‌گرم کلسترول دارد و همین می‌ تواند تأثیر زیادی در ابتلا به بیماری قلبی دیابت نوع دو و مسدود شدن رگ‌ها داشته باشد حدود شصت درصد کالری تخم مرغ چربی است. تخم ‌مرغ سرطان ‌زا است و بیشتر از همه ریسک ابتلا به سرطان روده بزرگ رکتوم پروستات افزایش می‌ دهد و مواد سرطان ‌زایی مثل کولین در خودش دارد. در آمریکا برچسب زدن تخم‌ مرغ به عنوان مغذی یا سالم غیر قانونی است.

گلبول قرمز

https://blog.faradars.org/wp-content/uploads/2020/01/RBC-1.png
انواع سلولهاي خوني

گلبول قرمز، گویچه سرخ یا اریتروسیت متداول ‌ترین نوع سلول ‌های خونی است و در بدن مهره‌داران، نقش اصلی رساندن اکسیژن را، از شش‌ها (یا آبشش‌ها) به بافت‌ ها رابازی می ‌کند گلبول‌های قرمز سکه مانند (مقعر الطرفین)، کوچک و فاقد هسته و بیشتر اندامک‌های خود است و در نتیجه ژن‌های سازنده مواد مورد نیاز خود را ندارد. به همین جهت تنها منبع برای تأمین انرژی در آن فرایند گلیکولیز و تنفس سلولی است. گلبول قرمز از حجمی بالغ بر ۸۹ تا ۹۸ میکرون (هر ميكرون برابر است با يك هزارم ميليمتر) برخوردار است. در شرایط طبیعی قطر آن‌ها به‌طور متوسط ۷٫۵ میکرون است.

اگر اندازهٔ سلول کوچک‌تر از ۶ میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگ‌تر از ۹ میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می ‌شود. حضور گویچه‌های قرمز با اندازه‌های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس (Anisocytosis) و حضورشان با اشکال مختلف در خون را پوی‌کیلوسیتوزیس (Poikilocytosis) می‌نامند که در حالات مرضی دیده می‌شوند. تعداد گویچه‌های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان ۳٫۶ تا ۵٫۵ میلیون و در خون مردان ۴٫۱ تا ۶ میلیون در هر میکرولیتر می ‌باشد.

نسبت حجم گویچه‌های قرمز خون به کل خون بر حسب درصد را هماتوکریت می‌نامند. این نسبت در زنان و مردان سالم و بالغ به ترتیب برابر ۴۵–۳۵ و ۵۰–۴۰ درصد است. سیتوپلاسم گلبول‌های قرمز اسفنجی بوده و به وسیلهٔ غشاء پلاسمایی قابل ارتجاعی احاطه شده تا این سلول بتواند تغییر شکل بدهد و از مویرگ‌های باریک عبور کند.

جهت اطلاعات بيشتر به اينجا نيز مراجعه بفرماييد.

در سیتوپلاسم گلبول رنگدانه‌ای به نام هموگلوبین وجود دارد که پروتئینی آهندار است. گلبول قرمز به وسیلهٔ هموگلوبین خود در جاهایی که تراکم اکسیژن زیاد باشد این آهن با اکسیژن ترکیب شده و اُکسی هموگلوبین را تشکیل می‌دهد و در جایی که تراکم اکسیژن کم باشد تجزیه شده و اکسیژن آزاد می ‌کند. این خاصیت هموگلوبین در جابه ‌جایی اکسیژن از شش‌ها به بافت‌ها براي زنده ماندن ماست و اگر نمي بود ما نمي توانستيم زنده بمانيم.

عمر آنها تقریباً ۱۲۰ روز است. بعد از این مدت گلبول در کبد تجزیه می ‌شود و آهن موجود در کبد اندوخته می ‌شود. برای تولید گلبول قرمز از کلیه و کبد هورمونی به نام اریتروپویتین بیشتری خارج می‌شود و با تأثیر بر مغز استخوان موجب افزایش گلبول قرمز می‌شود. در افراد مبتلا به بیماری‌های قلبی اکسیژن رسانی به قلب کاهش یافته و می‌تواند سبب افزایش ترشح هورمون اریتروپویتین شود. گلبول‌های صورتی در کبد و طحال تخریب می ‌شوند.

تولید

اریتروسیت‌ها (گلبولهاي قرمز) در دوران جنینی ابتدا در کیسه زرده و سپس در کبد، طحال، گره‌های لنفی و مغز استخوان ساخته می ‌شوند. از حدود ۵ سالگی به بعد گلبول سازی فقط در مغز استخوان‌های پهن و قسمتی از استخوان‌های متصل به تنه (مانند: ران) انجام می‌شود. عامل تنظیم‌کننده ساخت اریتروسیت‌ها پروتئینی به نام اریتروپویتین است که بر اثر کاهش اکسیژن رسانی به بافت‌ها از کبد و کلیه‌ها ترشح می‌شود. برای ساخت اریتروسیت‌ها وجود ویتامین ب۱۲ و همچنین اسید فولیک ضروری است بنابراین کمبود آهن در بدن باعث نوعی کم خونی خیلی بد به نام آنِمی يعني فقر آهن می ‌شود.

عمر اریتروسیت‌ها در حدود ۱۲۰ روز است و بعد از آن غشای آن‌ها سخت و شکننده می‌شود و وقتی پیر می‌شوند، در هنگام عبور از مویرگ‌های کبد و طحال آسیب می‌بینند و از بین می‌روند و هموگلوبین آن توسط ماکروفاژ (ماکروفاژها سلولهای مهم سیستم ایمنی بدن هستند که در پاسخ به عفونت یا تجمع سلولهای آسیب دیده یا مرده تشکیل می شوند.) تبدیل به آمینو اسید (آمینو اسید ها عهده دار فعالیت های حیاتی و گوناگونی در بدن انسان می باشند و از طریق انواع مواد غذایی پروتئینی از منبع گیاهی و حیوانی جذب بدن می شوند.) می‌شود و توسط جریان خون به مغز استخوان می‌رود تا دوباره این فرایند از سر گرفته شود.

به فرایند تولید گلبول قرمز Erythropoiesis مي گویند. در صورت کاهش یافتن سطح اکسیژن در کلیه، کلیه هورمون اریتروپویتین را به مقدار بیشتری ترشح می‌ کند و فرایند تولید گلبول قرمز شدت پیدا می‌کند. در کمبود اکسیژن مقدار اریتروپوئیتین پس از ۲۴ ساعت به حداکثر می‌ رسد.

زندگی فعال

طول عمر مفید یک یاختهٔ سرخ خونی (گلبول قرمز)۱۰۰ تا ۱۲۰ روز می‌ باشد. در این مدت آنان به وسیلهٔ فشار خون قلبي در رگ‌ها جا به‌ جا می‌ شوند. گلبول‌های قرمز فاقد هسته بوده و شکل دیسک مانند با طرفین مقعر دارند. متوسط اندازه گویچه ‌های قرمز حدود ۷٫۸ میکرون و ضخامت آن‌ها در ضخیم‌ ترین نقطه ۲٫۵ میکرون و در مرکز حدود ۱ میکرون است. شکل گلبول‌های قرمز به آن‌ها اجازه می‌دهد که درون عروق بسیار ریز بدن نظیر مویرگ‌های انتهایی به خوبی فشرده شده و از آن‌ها عبور کنند.

بیماری‌ها و اختلالات گلبول‌های قرمز

این اختلالات بسیار متنوعند از نقائص آنزیمی مانند فاویسم، انواع کم خونی مانند کم خونی فقر آهن، تالاسمی و سلول داسی شکل، اختلالات شکل گویچه مانند اسفروسیتوز.

موميايي

https://cdn01.zoomit.ir/2022/12/ancient-egyptian-mummies-(2).jpg

موميايي

مومیایی به جسدی گفته می ‌شود که پوست و گوشت خشک شده آن در اثر تماس عمدی یا تصادفی با مواد شیمیایی، سرمای فوق‌ العاده زیاد، رطوبت بسیار پایین یا نبود هوا حفظ شده‌است. مومیایی کردن، روشی برای حفظ جسد است که مصری‌ ها امعا و احشا و مغز را پیش از خواباندن جسد در سدیم‌ کربنات از بدن خارج می‌ کردند و سپس در نوارهای پارچه‌ای می‌ پیچیدند. مومیایی کردن اجساد فراعنه، اشراف و فرمانروایان در مصر باستان مرسوم بوده‌است.

مصری‌ ها مومیایی کردن را از حدود سال ۳۰۰۰ قبل از ميلاد شروع کردند امّا مومیایی‌ های مربوط به ۶۰۰۰ سال پیش‌از میلاد در منطقه‌ی چینچوروس (شهرکي در كشور پرو است که در منطقه اي به نام «اپوریماک» واقع شده‌ است.) کشف شده‌ است که نشان می‌ دهد سرخ‌ پوستان پیش‌از مصری‌ ها دست به مومیایی‌ کردن زده اند.

مومیایی در مصر

مصریان باستان معتقد بودند که روح فرعون برای سفر به زندگی دوباره به یک کالبد نیاز دارد. به علاوه، اگر اجازه داده می ‌شد تا بدن بعد از مرگ بپوسد، روح محکوم می ‌شد که تا ابد به تنهایی بگردد. مصری‌ها می ‌خواستند از سفر موفق حکمرانشان به جهان دیگر مطمئن باشند، جایی که بر اساس اعتقاد آن‌ها حاکم می‌ توانست امنیت مردمش را تا ابد تضمین کند. به همین دلیل آن‌ها شیوهٔ خاصی را به نام مومیایی کردن ابداع کردند که پیکر فرعون و نیز اعضای خانوادهٔ او و اشراف برگزیده را که اجازه ورود به جهان زیرین را داشتند، حفظ می‌ کرد.

هنگامی که فرعون می‌ مرد، مستخدمان بدن او را به معبدی نزدیک آرامگاهش می ‌بردند. ابتدا کاهن حنوط ‌کننده بدن حاکم را به آرامی روی یک میز باریک قرار می‌ داد و اندام‌های داخلی‌اش را تخلیه می‌ کرد تا مانع پوسیدگی شود. سپس از طریق بینی با یک قلاب دراز مغز را قطعه ‌قطعه خارج نمود. تنها اندامی که برداشته نمی ‌شد، قلب بود زیرا گمان می ‌کردند که مرکز روح باشد. بعد از تخلیهٔ اندام‌ها، بدن فرعون با شراب خرما شستشو داده می ‌شد و با صمغ مُر و عطر، پُر و دوباره دوخته می ‌شد. سپس حنوط گران آن را با ناترون، نوع خاصی از نمک قلیایی، می ‌پوشاندند تا مایعات درون بافت‌های بدن خشک شود. بعد از هفتاد روز، بدن خشک شده را در رود نیل می ‌شستند و روی پوست روغن و موم می ‌مالیدند. سپس پیکر را در نوارهایی از کتان نازک می‌ پیچیدند.

اگر تمام این عملیات درست انجام می ‌شد، بر اساس اعتقاد مصری‌ها، فرعون مرده به زودی به زندگی باز می ‌گشت. هنگامی که بدن مومیایی می ‌شد، وقت برگزاری مراسم یاد بود فرا می‌ رسید. جسد را در سه تابوت بزرگ تودرتو می‌ گذاشتند. سپس هر سه تابوت را در یک تابوت بزرگ‌تر سنگی می نهادند و روی یک پایه تابوت قرار می ‌دادند که به آرامگاه کشیده می ‌شد.

از نظر دین اسلام

با این وجود بر سر تعیین تکلیف مومیایی کردن اجساد در اسلام، اختلافاتی وجود دارد. می‌توان گفت برخی از علمای دینی، معتقدند مومیایی کردن بدن مردگان و جلوگیری از تجزیه اجساد، جایز نیست و نباید این کار صورت گیرد. از بین نمایندگان این دیدگاه می توان به مکارم شیرازی اشاره کرد که در پرسش به استفتایی که پرسیده بود: آیا ورّاث می توانند جسد مورّث خود را به‌جاى دفن در قبر، به صورت مومیایى یا در شیشه الکل نگهداری نماید؟ این کار در صورت عدم جواز، مجازات دارد؟ پاسخ داد: این کار جایز نیست و مشمول تعزیر است مگر در صورتی که ضرورتی ایجاب نماید.

در مقابل، برخی از علمای اسلام، اعلام کرده اند مومیایی کردن اجساد مردگان، ایرادی ندارد. از چهره های این گروه می توان به هاشمی شاهرودی اشاره کرد. او به پرسشی درباره مومیایی کردن مرده‌ی مسلمان پاسخ داد که عنوان کرده بود: آیا مومیایی کردن جنازه مرده‌ی مسلمان جایز است؟ و هاشمی شاهرودی پاسخ داد: در صورتی که قبلاً میّت تجهیز شده باشد (غسل و کفن کاملاً انجام شده باشد) مومیایى کردن میّت مسلمان فی نفسه اشکال ندارد، به‌شرط عدم قطع اجزاء بدن و عدم هرگونه بی احترامی نسبت به حرمت میت مسلمان و عدم تأخیر در کفن و دفن میت.

علت مومیایی کردن مرده‌ها

مصریان به نوعی از زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند؛ آنها تصور می کردند که برای زنده شدن دوباره، روح نیاز به یک کالبد دارد. بنابراین آنها روش مومیایی را ابداع کردند؛ روشی که به دلیل گران بودن آن معمولا فقط برای فراعنه یا اشراف استفاده می ‌شد و می‌ گفتند طبقه‌ی ضعیف مصر باید زندگی دوباره را فراموش و به زندگی در همین جهان قناعت کنند. آنها حتي در كنار جنازه موميايي شده ها غذاهايي فاسد نشدني از جمله عسل قرار مي دادند كه اگر آن مرده دوباره زنده شد بتواند از آن غذاها براي ادامه زندگي خود استفاده كند.

تاريخ بشريت

https://gadgetnews.net/wp-content/uploads/2018/03/6-15-620x413.jpg
تاريخ انسان

تاریخ انسان مجموعه‌ای از اتفاقاتی است که در طول زمان برای انسان‌های روی کره زمین افتاده‌است. تاریخ انسان باستان؛ با اختراع خط آغاز شده که به صورت مستقل از یک‌دیگر، در بسیاری از نقاط زمین رخ داده‌است تا امکان ثبت یا انتقال خاطرات، تجربیات بشری و راهی برای ارتباط با یکدیگر را فراهم سازد. اختراع خط را می‌توان زمینه‌ساز رشد دانش به حساب آورد. اما با این حال، درک بهتر تاریخ بشری، مستلزمِ کسب اطلاعات بیش‌تر، راجع به دوران ماقبل تاریخ است.

تاریخ بشر توسط یک رشته پیوسته و تدریجی از اکتشافات، نوآوری‌ها و اختراع‌ها مشخص شده‌است. همچنین تاریخ گاه شامل جهش‌ها و انقلاب‌هایی است که دوره‌های جدیدی در تاریخ بشری ایجاد کرده‌اند. انقلاب کشاورزی یکی از این نقاط عطف تاریخی است. بین ۸۵۰۰ تا ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، در هلال حاصلخیز، انسان شروع به پرورش سیستماتیک گیاهان و حیوانات کرد. این شیوه زندگی از یک سو به سرعت به مناطق همسایه گسترش و توسعه یافت، و از سوی دیگر به صورت مستقل در نقاط دیگر زمین به وجود آمد تا سرانجام هوشمندترین زندگی‌های یکجانشینی به عنوان کشاورزی در مناطق نزدیک به آب پدید آمد. با گسترش راه‌های ارتباطی میان جوامع و پیدایش مفهوم تجارت و حمل و نقل، این واحدهای کوچک و جداگانه به مرور به یکدیگر پیوسته و واحدهای بزرگتری را تشکیل دادند. چنین رشدی در سایه امنیت نسبی و افزایش تولید ناشی از گسترش کشاورزی ممکن شد.

افزایش تولید محصولات کشاورزی به مرور باعث افزایش تقسیم کار، بالا رفتن سطح آسایش، و توسعه شهرها شد و پیدایش تمدن‌ها را ممکن ساخت. پیچیدگی رو به رشد جوامع انسانی سیستم‌های حسابداری را غیرقابل اجتناب ساخت؛ چنین نیاز و تکاملی سبب اختراع خط و آغاز نوشتن انسان شد. اختراع خط به صورت تقریباً هم‌زمان و مستقل از یک‌دیگر در نقاط گوناگون زمین روی داد که این سبب شده تا بسیاری از این نقاط خود را «گهواره تمدن» بشری بخوانند.

تمدن‌ها در آغاز و به ناچار در نزدیکی رودخانه‌ها گسترش یافتند. ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، اولین تمدن‌های خاورمیانه در منطقه بین‌النهرین (حدفاصل رودخانه‌های دجله و فرات)، اولین تمدن مصری در ساحل رودخانه نیل و دره ایندوس، و در نهایت اولین تمدن‌های چینی در امتداد رودخانه‌های بزرگ چین پدید آمدند.
تاریخچه جهان معمولاً تقسیم می‌شود به: عهد عتیق: خاورمیانه باستانی، دوران کلاسیک حوضه دریای مدیترانه، چین و هند باستان تا حدود قرن ۶ میلادی. قرون وسطی: از قرن ۶ تا قرن ۱۵ میلادی دوران پیش مدرن: که شامل رنسانس در اروپا بوده و از قرن ۱۶ تا حدود سال ۱۷۵۰ میلادی است. عصر مدرن: از عصر روشنگری و انقلاب صنعتی اروپا در سال‌های ۱۷۵۰ تا کنون.

در اروپا معمولاً سقوط امپراطوری روم (۴۷۶میلادی) به عنوان پایان دوره باستان و آغاز قرون وسطی در نظر گرفته می‌شود. هزار سال بعد، در اواسط قرن ۱۵ میلادی، اختراع یوهانس گوتنبرگ در صنعت چاپ مدرن انقلابی در ارتباطات به وجود آورد و کمک کرد تا قرون وسطی به پایان رسیده و رنسانس اروپا و انقلاب علمی پدید آیند. در قرن ۱۸، انباشت دانش و فناوری در اروپا به حدی رسید که جرقه‌های انقلاب صنعتی زده شد.

ماقبل تاریخ

دوران پیش از تاریخ یا ما قبل تاریخ از پیدایش انسان آغاز می‌شود و به پیدایش خط و نگارش که یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای فرهنگی-اجتماعی زندگی آدمی است، منتهی می‌ گردد. اطلاعات دی ‌ان ‌ای و پروتئین‌های خونی نشان‌گر این است که خط اعقاب انسان‌ها و شامپانزه‌ها هشت تا شش میلیون سال پیش از یکدیگر جدا شده‌است. جنوبی‌کپی‌آسا که ۴٫۲ تا ۲ میلیون سال پیش در آفریقا می ‌زیست و ممکن است ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

ساعت بيولوژيكي

https://borna.news/files/fa/news/1402/2/23/2194980_542.jpg
ساعت بيولوژيكي

تقریبا همه عملکردهای بدن انسان و حيوانات حتی بیشتر از آن، تابع ریتم‌هایی است که توسط هادی کوچکی که در مغز قرار دارد، کنترل می‌ شود. نشریه فرانسوی سامانترس نوشت ما برای خواب شبانه برنامه ریزی شده ایم و مسئول این معجزه کوچک، ساعت بیولوژیکی درونی ماست. این ساعت به اندازه یک سر سوزن، در پشت چشمها، در هسته ‌های سوپراکیاسماتیک هیپوتالاموس که هر کدام حاوی ۱۰۰۰۰ سلول نوروني است، قرار دارد.

ساعت بیولوژیکی تعداد بسیار زیادی از مکانیسم‌ های فیزیولوژیکی را کنترل می ‌کند. از تنظیم دما تا ترشح هورمون، از جمله فشار خون، عملکرد کلیه، توانایی‌های شناختی و البته خواب و بیداری توسط ساعت بیولوژیکی کنترل می‌ شود. سه نوع ریتم بیولوژیکی (سیرکادین، اینفرادین و اولترادیان) وجود دارد. با این حال مثلا تنظیم خواب و بیداری مانند یک ساعت با دو آونگ عمل می‌ کند. یکی فرآیند هموستاتیک است که با نیاز طبیعی به خواب پس از یک مرحله طولانی بیداری مطابقت دارد. دیگری ریتم یعنی تناوب روز و شب که مغز به لطف حسگرهای نور واقع در چشم‌ها از آن مطلع می‌ شود.

نور روز که سلول‌های حساس به نور خاصی را در شبکیه چشم (سلول‌های گانگلیونی ملانوپسین) تحریک می ‌کند، عنصر اصلی هماهنگ کننده این دو آونگ است. نور از طریق یک غده کوچک، اپی فیز، یک سیگنال همگام سازی مجدد چرخه به ساعت داخلی منتقل می ‌شود، همچنین به سایر ساختارهای مغزی غیر بصری که در تنظیم خلق و خو، حافظه، شناخت و خواب نقش دارند، منتقل می ‌شود.

بدن دارای ساعت‌های محیطی است که در هر اندام قرار دارند که عملکرد آن‌ها را با توجه به محدودیت‌های محیطی بهینه می‌کنند، اما به لطف ساعت درونی مغز دائما همگام سازی می‌شوند. برای مطالعه ریتم خواب و بیداری در غیاب یک نشانه زمانی، آزمایش‌هایی در غارها انجام شد. در ۱۶ ژوئیه ۱۹۶۲، غارشناس، میشل سیفر، به این ترتیب دو ماه را در غاری گذراند.

او هر بار که غذا می‌ خورد، می‌ خوابید یا بیدار می ‌شد، از طریق تلفن به دانشمندان اطلاع می ‌داد. در ۱۴ سپتامبر، زمانی که مطالعه به پایان رسید، میشل سیفر مطمئن بود که ۲۰ اوت است. چیزی که او برای چرت زدن در واقع شب‌های کوتاه بود و روزهایش تقریبا دوبرابر طولانی‌تر از چیزی بود که احساس می ‌کرد. تجربه نشان می ‌دهد که حتی در این شرایط، تناوب بیداری (۲/۳ روز) و خواب (۱/۳) ثابت می‌ ماند.

علاوه بر این، این آزمایش‌ها درک این موضوع را ممکن ساخته است که چرخه تحمیل شده توسط ساعت بیولوژیکی به طور خود به خود بین ۱۱:۳۰ شب تا ۱۲:۳۰ صبح طول می‌کشد. به این معنا که فردی که ساعتی را روی ۱۱:۳۰ شب تنظیم کرده باشد، هر روز ۳۰ دقیقه زمان خواب خود را پیش می ‌برد، در حالی که مجموعه دیگری روی ساعت ۲۴:۳۰ هر روز آن را به همان میزان برمی گرداند.

این شدت نور محیطی است که به ساعت بیولوژیکی ما اجازه می‌ دهد تا روزانه خود را با نور روز هماهنگ کند. هنگامی که شدت نور شروع به کاهش می ‌کند، اپی فیز شروع به ترشح ملاتونین می ‌کند، هورمونی که به شما کمک می‌ کند به خواب بروید. این هورمون بین ساعت دو تا چهار صبح به اوج ترشح خود می‌ رسد و پس از بیدار شدن دوباره تقریبا صفر می‌ شود.

اگر یک شب را به طور کامل بیدار مانده باشید، به خوبی می‌دانید که چقدر به خواب نیاز داریم تا عملکرد خوبی داشته باشیم. یک کمبود کوچک حتی می‌تواند ما را از پا دربیاورد. به گزارش «زی‌سان» به نقل از راز بقا، اما در طبیعت، الگو‌های خواب حیوانات در مسیر‌های متفاوتی تکامل یافته است. برای آنها، خواب بهای سنگین‌تری دارد (که باید بر اجداد دور ما نیز تأثیر گذاشته باشد): آسیب پذیری. حتی شکارچیان حیوانی، مانند انسان نمی ‌خوابند؛ به صورت عمیق و طولانی، اساساً بدون دفاع و در یک دوره كوتاه به خواب مي روند.

مثلا خرسها و حيوانات ديگر، در زمستانها به خواب مي روند كه به آن خواب زمستاني مي گويند. خروسها در نيمه شب با صداي خود همه را از خواب بيدار مي كنند. در زمان قديم براي بيدار شدن در نيمه شبهاي ماه مبارك رمضان اگر در خانه خروس نبود مي خريدند كه سحرها با صداي آنها از خواب بيدار بشوند. پرندگان مهاجر نيز با ساعت بيولوژيكي كه در بدن خود دارند هنگام مهاجرت همگي به پرواز در مي آيند. اين نشان مي دهد كه در بدن آنها نيز ساعتي بيولوژيكي وجود دارد كه خود به خود آنها را وادار به پرواز و مهاجرت مي كند.

چرا با تاریکی هوا احساس خواب آلودگی بیشتر می ‌شود

اگر متوجه شدید که به مکمل های ملاتونین معتاد شده اید یا از عوارض جانبی آنها رنج می برید، باید با پزشک خود تماس بگیرید. چه مدت طول می کشد تا ملاتونین وارد بدن شود. با دوز توصیه شده توسط پزشكان، ملاتونین (۱- ۳ میلی گرم)، حدود ۱-۲ ساعت طول می کشد تا القای خواب شکل بگیرد؛ بنابراین، شما باید مکمل ملاتونین را ۲ ساعت قبل از خواب مصرف کنید.

ریتم شبانه ‌روزی یا ساعت بدن چیست

ریتم‌های شبانه ‌روزی چرخه‌هایی در بدن هستند که تقریبا در طول ۲۴ ساعت اتفاق می‌ افتند. ریتم شبانه ‌روزی که با نام‌هایی مانند ساعت زیستی و ریتم سیرکادین نیز شناخته می ‌شود، باعث تغییرات فیزیکی، روانی و رفتاری در یک ارگانیسم می‌ شوند. اگر مشکلی برای ریتم‌های شبانه‌روزی رخ دهد منجر به مشکلات سلامتی خواهند شد. اما ریتم شبانه‌روزی دقیقا چیست و چه کاری در بدن انجام می‌ دهد؟ به ریتم شبانه ‌روزی، ساعت زیستی، ساعت بیولوژیکی و ساعت بدن نیز می‌ گویند. ریتم شبانه ‌روزی یک فرآیند طبیعی است که هر روزه اتفاق مي افتد.

سالروز شهادت صادق آل محمّد امام ششم (ع) بر جميع شيعيان آنحضرت تسليت باد.

چرا امام جعفر صادق (ع) رییس مذهب شیعه نام گرفت؟

امام صادق (ع) فرمود: انَّ المؤمنَ لِيزُورُ اهْلَهُ فَيري ما يحِبُّ و يسْتَرُ عَنْه ما يکرَهُ وَ انَّ الْکافِرَ لَيزُورُ اهْلَهُ فيري ما يکرَهُ و يسْتَرُ عَنْه ما يحِبُّ. يقين داشته باشيد كه مؤمن پس از مرگ اهل (خانواده و باز ماندگان) خود را مي ‌بيند، خوبي‌ ها را درك مي كند و درک بدي‌ها را متوجّه نمي ‌شود ولي کافر بدي‌ها را مي ‌بيند و خوبي‌ها را نمي ‌تواند ببيند.

امام جعفر صادق (ع) در سن 31 سالگي پس از شهادت پدرش امام باقر (ع) به امامت رسيد. امامت امام صادق (ع) همزمان با سال‌هاي پاياني حکومت بني اميّه و سال‌هاي آغازين حکومت بني عبّاس بود و به علّت ضعف و عدم استقرار نظام سياسي آنها، وي فرصت بسيار مناسبي براي فعاليت فرهنگي و مذهبي به دست آورد. ابو عبدالله، جعفر بن محمّد الصّادق (ع) امام ششم شيعيان و فرزند امام محمّد باقر (ع) و ام‌فروه است. امام جعفر صادق (ع) در 17 ربيع‌الاول 83 هجري قمري در مدينه بدنيا آمد و در بيست و پنج 25 شوال سال يكصد و چهل و هشت 148 هجري قمري در سن شصت و پنج سالگي توسط منصور دوانيقي، خليفه عباسي مسموم شد و به شهادت رسيد. امام صادق (ع) اين امام هُمام بيشترين سال عمر را در ميان امامان شيعه داشته‌ است.

نام‌ها و القاب امام جعفر صادق (ع)

معروفترين لقب امام ششم، صادق (ع) به معني راستين و راستگو است و القاب ديگر او : فاضل (داراي فضيلت و برتري) - قائم (به معني ثابت و پايدار، قيام کننده، برپا و استوار) - کامل (و او کسي است که از عيب‌ها منزه و دور و برکنار است) - مُنجي (نجات بخش و رستگار کننده، عامل رستگاري و نجات) - کلمة الحق (سخن حق) - لسان الصّدق (راستگوي در سخن، گوياي راستي) و صابر (بردبار) بوده است.

امامت امام صادق (ع)

به عقيده شيعه دوران امامت امام جعفر صادق (ع) سي و چهار سال بوده که با اواخر حکومت امويان و اوايل حکومت عباسيان مصادف بوده‌است. امام صادق (ع) با پنج تن از خلفاي بني اميه، هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد بن عبدالملک، يزيد بن وليد بن عبدالملک، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ملقّب به مروان حِمار و دو تن از خلفاي بني عباس ابوالعباس (عبدالله بن محمّد) معروف به سفّاح و ابوجعفر معروف به منصور دوانيقي معاصر بود.

جنبش فرهنگي در دوران امامت امام جعفرصادق (ع)

عصر امام صادق (ع)، عصر جنبش فرهنگي و فکري و برخورد فرقه ها و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد بخصوص که قانون منع حديث و فشار حُکّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آن روز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.

امام صادق (ص) با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت کرد. شاگرداني چون: هشام بن حکم، مَفضل بن عمر کوفي جعفي، محمّد بن مسلم ثقفي، اَبان بن تَغلِب، هُشام بن سالم، مؤمنِ طاق، جابرِ بن حَيّان و .... تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند. ابوحنيفه رئيس يکي از چهار فرقه اهل سنّت مدّتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار کرده است.

امام جعفر صادق (ع) از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيّع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت که طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد. همچنين در حوزه فقه و احکام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي که شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد که تاکنون نيز به راه خود ادامه داده است. بدين ترتيب شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر شد، به صورتي که بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و به همين علّت مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.

سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق (ع) را فرا گرفته بود و از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود. حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از بني اميّه نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام (ع) را در معرض خطر مرگ قرار مي داد ، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند . "جابر جعفي " يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه مي رفت.

در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت: امام (ع) مي گويد: از حالا خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور او را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد. جابر جعفی که از اصحاب امام باقر (ع) نيز مي باشد مي گويد: امام باقر (ع) هفتاد هزار حديث به من آموخت که به کسی نگفتم و نخواهم گفت ... او روزی به حضرت عرض کرد مطالبی از اسرار به من گفته ای که سينه ام تاب تحمل آن را ندارد و محرمی ندارم تا به او بگويم و نزديک است ديوانه شوم. امام فرمود: به کوه و صحرا برو و چاهی بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو.

در چنين شرايط دشواری ، امام دامن همت به کمر زد و به احيا و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظيم و دانش پژوهانی به وجود آورد كه در رشته های گوناگون علوم بي نظير بودند و اينان در سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز پخش شدند. هر يک از اينان از طرفی خود، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار ميراث دينی و علمی و نگهدارنده تشيع راستين بودند و از طرف ديگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامی و ويرانگر در ميان مسلمانان نيز بودند. تأسيس چنين مکتب فکری و اين سان نوسازی و احياگری تعليمات اسلامی، سبب شد که امام صادق (ع) به عنوان رئيس مذهب جعفری (تشيع) مشهور گردد.

ليکن طولی نکشيد که بنی عباس پس از تحکيم پايه های حکومت و نفوذ خود، همان شيوه ستم و فشار بنی اميه را پيش گرفتند و حتی از آنان هم گوی سبقت را ربودند. امام صادق (ع) که همواره مبارزی نستوه و خستگي ناپذير و انقلابيی بنيادی در ميدان فکر و عمل بوده ، کاری که امام حسين (ع) به صورت قيام خونين انجام داد وی قيام خود را در لباس تدريس و تأسيس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستين کرد.

مناظره علمي بسيار عجيب امام جعفر صادق(ع)

مقاله ذيل قسمتي از كتاب امام جعفر صادق (ع) مغز متفكر جهان شيعه مي باشد. اين كتاب نوشته شده توسط مركز مطالعات اسلامي استراسبورگ است. بد نيست بدانيد 25 دانشمند در اين مجمع در مورد شيعه دوازده امامي تحقيق كرده اند. در بخشهايي از كتاب مطالبي از امام صادق (ع) ثبت گرديده كه اين دانشمندان معتقدند جواب آن متعلق به قرن بيستم مي باشد و خود متحيّرند كه چگونه امام صادق (ع) درچهارده قرن قبل چنين اشارات علمي داشته اند.

امام جعفر صادق يكي از صبورترين مدرسين دنياي قديم بود. او در دوره اي كه تدريس مي كرد نه فقط هر روز درس مي داد، بلكه بعد از خاتمه درس، مخالفين علمي خود را مي پذيرفت و ايرادهاي انها را مي شنود و جواب مي داد. بعضي از شاگردان او، در روزهايي كه مي دانستند استادشان به مخالفين علمي جواب مي دهد پس از خوردن غذا مراجعت مي كردند تا در جلسه مباحثه شركت داشته باشند. يكي از مخالفين ايشان امام مرشدي بود به اسم ابو شاكر. آن مرد يك روز بعد از اينكه امام صادق (ع) از خواندن نماز فارغ گرديد بحضورش رسيد و گفت:ايا اجازه مي دهي انچه مي خواهم بگويم. امام (ع) فرمود بگو.

ابوشاكر گفت: آنچه تو درباره خدا مي گويي غير از افسانه نيست و تو با افسانه سرايي مي خواهي مردم را وادار به قبول چيزي بكني كه وجود ندارد و به اين دليل خدا وجود ندارد كه ما نمي توانيم با هيچيك از حواس هايمان آن را درك كنيم. ممكن است بگويي با عقل بوجود خدا پي مي بري ولي من مي گويم عقل هم بدون حس ظاهري قادر بفهم چيزي نيست. اي مردي كه دعوي دانشمندي مي كني و مي گويي جانشين پيغمبر مسلمين هستي من بتو مي گويم كه در بين افسانه هايي كه مردم نقل مي كنند هيچ افسانه اي بي پايه تر از موجود بودن يك خداي ناديدني نيست. اما من فريب تو را نمي خورم و افسانه ات را درباره خدايي كه ديده نمي شود نمي پذيرم. من خدايي را مي پرستم كه بتوانم با دو چشمانم او را ببينم.

در تمام مدتي كه ابوشاكر مشغول صحبت بود امام حتي يكبار تكلم نكرد و وقتي گفته ابوشاكر باتمام رسيد باز امام جعفرصادق چند لحظه لب به سخن نگشود و منتظر بود كه ابو شاكر حرف بزند. سپس جواب داد: .. تو گفتي كه من افسانه سرايي مي كنم و مردم را به پرستش خدايي دعوت مي نمايم كه ديده نمي شود. اي ابوشاكر تو كه منكر خداي ناديده هستي، آيا مي تواني درون بدن خود را ببيني؟ ابوشاكر گفت: نه امام صادق فرمود: هرگاه مي توانستي درون خود را ببيني نمي گفتي كه چون خدا را نمي توان ديد پس افسانه اي بيش نيست.

ابوشاكر گفت:ديدن درون چه ربطي به پرستش خدايي كه موجود نيست دارد. امام فرمود: تو مي گويي خدايي كه ديده نمي شود و نمي توان صدايش راشنيد و آنرا لمس كرد وجود ندارد. ابوشاكر گفت: بله. امام صادق فرمود: آيا صداي حركت خون را در بدن خود مي شنوي؟ ابوشاكر گفت: مگر خون در بدن حركت دارد؟ امام فرمود: اي ابوشاكر خون هر چند دقيقه يك مرتبه در تمام بدن تو حركت مي كند و اگر حركت آن چند دقيقه در بدن تو متوقف بشود تو خواهي مرد. آيا تا امروز گردش خون را در بدن خود ديده بودي؟

ابوشاكر گفت: نه و من نمي توانم قبول كنم كه خون در بدن من حركت مي كند. امام (ع) فرمود: آنچه مانع از اين مي شود كه قبول كني خون در عروق تو حركت مي كند جهل است و همين جهل مانع از آن مي‌ گردد كه تو خداي واحد و ناديده را بشناسي. آيا تو از مخلوقاتي كه خداوند آفريده و آنها را دربدن تو گمارده (سلولها و گولوبولها) و تو بر اثر كار آنها زنده‌اي اطلاع داري؟

ابوشاكر گفت: نه

امام فرمود: تو فقط متّكي به مشاهدات خود هستي و مي گويي آنچه را نمي بيني وجود ندارد. آنها در كالبد تو بوجود مي‌ آيند رشد مي كنند و داراي اولاد مي شوند و بعد از مدتي از كار مي افتند ولي تو نه صدايشان را مي شنوي و نه مي تواني لمسشان كني.

اي ابو شاكر بدان كه شماره موجودات جانداري كه اينك در كالبد تو زندگي مي كنند و مي ميرند نه فقط از شماره تمامي آدميان كه در اين جهان زندگي مي كنند بيشتر است بلكه از شماره ريگهاي بيابان بيشتر است. چرا گفته اند كسي كه خود را بشناسد خداي خود را مي شناسد.

اي ابوشاكر آيا اين سنگ را مي بيني كه در پاي ديوار كار گذاشته اند. تو اين سنگ را بي‌ حركت مي‌ بيني چون چشم تو حركت آنرا نمي بيند و هر كس بتو بگويد در سنگها حركاتي وجود دارد كه حركات ما كه در اينجا جمع هستيم در مقايسه با سرعت حركت آنها مانند سكون است. تو نمي پذيري و مي گويي من افسانه سرايي مي كنم. غافل از اينكه چون تو نادان مي باشي نمي تواني به حركت درون اين سنگ پي ببري وشايد روزي برسد كه بر اثر توسعه دانايي، مردم بتوانند حركت درون سنگ را ببينند.(جهت اطلاع ما، مجله علم چاپ امريكا در تاريخ ژوئن 1973 نوشت: توانسته اند با عكسبرداري بوسيله ليزر براي اولين بار حركت مولكولها را بطور واضح ببينند و مدّت فلاش دوربين عكاس كه بوسيله ليزر عكس گرفته است يك تريليونيم ثانيه است و براي اينكه بدانيم يك تريليونيم ثانيه در مقابل يك ثانيه چقدر كوتاه است مي‌ گوييم كه اين حركت متناسب است با يك شبانه روز از عمر ما، در مقابل ده ميليارد سال خورشيدي.)

اي ابوشاكر با اينكه هوا وسيله حيات تو و ساير افراد بشر است تو آن را نمي بيني و فقط وقتي كه باد مي وزد آن را احساس مي كني كه وجود دارد. آيا تو مي تواني منكر وجود هوا بشوي .... اي ابوشاكر انكار خداوندي كه خالق همه چيز است از جهل انسانهاست نه از عقل آنها. من خداي خود را نساخته ام و او را از انديشه هاي خود بيرون نياورده ام. امّا خداي تو به‌ قول تو ساخته يِ فكر و دستهاي خود تو است. آنچه من كردم و مي‌ كنم اين است كه با انديشه خود خدا را بهتر بشناسم و زيادتر بعظمت او پي ببرم.

شهادت حضرت صادق عليه السلام

پس از به قدرت رسيدن عبّاسيان، همانطور که آن حضرت پيش بيني کرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي کار آمدن منصور دوانيقي اين فشار به اوج خود رسيد. امام جعفر صادق (ع) نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليّه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوباره آن حضرت و كندي حرکت تشيّع بود.

منصور شيعيان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود. سرانجام کار به جايي رسيد که با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد که امام صادق (ص) را که رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در کنار مرقد پدر و جدّ بزرگوارش مدفون گرديد.

در زمينه فضايل و مکارم اخلاقي حضرت صادق (ص) روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار کريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي که پيروان ديگر مکاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

حشرات

پرونده:Insect food stall.JPG

حشرات

كلمه حشره در زبان عربي به معني جمعيت فراوان و زياد مي باشد. به همي علّت نام اين حيوانات را حشره گذاشته اند كه از همه موجودات تعدادشان بيشتر است. شاخه بند پايان موفق ‌ترين جانوران بوده و نسبت به ساير شاخه‌ها از تعدد و تنوع بي ‌شماري برخوردارهستند. بطوري که از ميان قريب به يک ميليون و پانصد هزار گونه جانوراني كه شناخته شده اند چهار و سه دهم 4/3 آنان را بند پايان به خود اختصاص مي‌ دهند.

بسياري ازبندپايان براي ما شناخته شده هستند بويژه حشرات که در اکثر زيستگاهها بسر مي‌برند. موفقيت اين شاخه از جانواران، نتيجه ساختمان اساسي بدن آنها بويژه سازمان قطعه قطعه‌اي و اسکلت خارجي از جنس کيتين است. بندپايان شامل چندين زير شاخه هستند.

برای بیشتر حشرات قدرت بینایی و بویایی از مهم‌ ترین احساس‌ها است حشرات دارای چشم‌های مرکب هستند به این معنی که چشم حشره از چندین قسمت مجزا تشکیل شده‌است هر قسمت از چشم حشره دارای لنز مخصوص به خود می‌ باشد حشرات برای بو کشیدن و مزه کردن از شاخک‌ هایشان و برخی از بخش‌ های دیگر بدنشان استفاده می‌ کنند. آنها همچنین برای لمس کردن اشیاء از شاخک‌ هایشان استفاده می‌ کنند.

عنكبوتيان، جز حشرات ِ هشت پا به حساب مي آيند و اين در حالي است كه حشرات شش پا بيشتر ندارند. يادمان باشد كه حشرات جزءِ بسيار مهمي از تغذيه پرندگان و ديگر جانوران را تشكيل مي دهند و اگر نبودند شايد بتوان گفت كه در زندگي انسانها مشكلات فراواني به وجود مي آمد. يكي از مهمترين كارهاي حشرات بارور كردن گلهاي آنان از طريق پرواز بر روز اجزاي نر و ماده آنها و گرده پراكني شان است به طوري كه به جرات مي توان گفت اگر حشرات نبودند بيش از نيمي از ميوه هايي كه ما در طبيعت داريم، وجود نمي داشتند.

لطفا و حتما به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

زير شاخه آرواره ‌داران

بدنشان داراي سر، سينه و شکم و سر است. سر و سينه يا سر از خارج بدون قطعه مي ‌نمايد. سينه ، شکم يا تنه قطعه قطعه است. در سر يک يا دو جفت آرواره و دو جفت ماگزيلا (زائده هاي دهاني) وجود دارد. سخت پوستان، صد پايان ، هزار پايان و حشرات در اين زير شاخه قرار مي‌ گيرند.

حشرات

حشرات يا شش پايان ساکن خشکي و بعضي بطور ثانويه آبزي هستند. سر آنها شش 6 قطعه وسينه شان سه قطعه است که معمولا داراي سه 3 جفت پا و دو جفت بالند. شکمشان اصولا يازده 11 قطعه ي بدون زوايد حرکتي دارد. چشمهايشان مرکب (چشمهايي است كه گاهي از داشتن چند هزار عدسي بهره مي برد) و يا ساده‌اند. اين حشرات بيش از هشتصد هزار 800 هزار گونه دارند. حشرات به دو رده بالداران و بدون بالان رده بندي مي ‌شوند.

زير رده بدون بالان

انواع ابتدايي ، بدون بال و بدون دگرديسي هستند. راسته اي از آنان به نام پرتورا فاقد شاخک بوده و اولين جفت پاهاي حرکتي به اندامهاي حسي مبدل گشته‌اند. فاقد چشم ساده و مرکب و داراي چشم کاذب هستند. لوله هاي مالپيگي (سامانه دفعي متصل به روده) به صورت برجستگيهاي کوچکي تحليل رفته اند. سيستم تراشه‌اي ساده بوده و يا اصلا فاقد آن مي‌ باشند. بدن 12 مفصلي و فاقد زايده سرسي است. پيش از کامل شدن تعداد مفاصل شکمي از تخم خارج شده لذا اصطلاحا آنامورف (پيش از كامل شدن مفاصل شكمي از تخم خارج شدن در حشرات را آنامورف مي گويند) هستند.

راسته ديپلورا (سر قيفي و بي شاخگان)

اين راسته را آپتر نيز مي‌ نامند. بدن کوچک و نرمي داشته و محيطهاي تاريک و مرطوب را ترجيح مي‌دهد. داراي شاخک طويل و فاقد چشم‌اند. شکم 11 مفصلي است و داراي لوله‌هاي مالپيگي پاپيلايي شکل مي‌ باشند.
راسته کلمبولا

داراي بدني نرم و کوچک و شاخکهاي کوتاه مي ‌باشند. چشمهاي مرکبشان کوچک و يا تحليل رفته‌اند. معمولا
جهنده بوده و اين عمل را بواسطه عضو جهنده خاصي انجام مي‌دهند. فاقد سر ِسي شکل و لوله‌هاي مالپيگي مي‌ باشند. پوست اندازي به صورت اپي‌ مورف (یعنی تعداد مفاصل شکمی جانور به هنگام خروج از تخم کامل می‌باشند) است. يعني تعداد مفاصل شکمي جانور به هنگام خروج از تخم کامل مي‌باشد. از اين راسته مي توان جنس انوتوموبريا را نام برد.

راسته تيزانورا

خصوصيات بسيار نزديک با راسته تيزانورا دارد و اصطلاحا دم مويي ناميده مي‌ شوند. اعضاي راسته تيزانورا که ماهي نقره‌اي نيز ناميده مي‌شوند. داراي بدن نسبتا طويل و فلس‌ داري مي‌باشند. شاخکها طويل و چشمهاي مرکب آنها رشد کرده‌اند. تعداد مفاصل شکمي 12 عدد بوده و در انتها به سرسي طويلي ختم مي‌شود و لوله‌هاي مالپيگي و تراشه‌ها بسيار رشد يافته‌اند. از اين راسته جنس ترموبيوس (حشره اي غول پيكر) را مي‌ توان ذکر کرد.

راسته راست بالان

ملخها ، سوسريها و جيرجيرکها در اين راسته قرار دارند. قطعات دهاني خرد کننده هستند. بالهاي جلويي باريک و بالهاي عقبي نازک و تاشده در زير بالهاي جلويي هستند. بسياري بدون بال هستند. گياهخوارند و بيست و پنج 25 هزار گونه دارند.
راسته پوست بالان

قطعات دهاني خرد کننده هستند. بالهاي جلويي کوتاه و بالهاي عقبي بلند و نازک هستند. در نقاط تاريک بسر
مي ‌برند. شب فعال هستند و 1200 گونه دارند.

راسته ايزوپترا يا جوربالان

موريانه‌ها در اين گروه قرار دارند. بالها مشابه و نازک هستند. زندگي اجتماعي دارند. بيشتر ساکن مناطق گرمسيري هستند. چند شکلي و داراي دو هزار نوع 2000 گونه اند. از داشتن چشم بي بهره اند. مورچه ها و مورچه خوارها دشمن درجه اوّل آنها هستند.

راسته سنجاقکها

سنجاقک در اين راسته قرار دارد. بالها مشابه و داراي رگبالهاي تور مانند هستند. بال سنجاقکها به سمت عقب تا نمي‌ شود اما در گروهي از آنها، بالها در هنگام استراحت تا مي‌ شوند. چشمهاي مرکب بسيار مشخص دارند. شکمشان باريک و دراز است. صياد هستند. آبششهاي نايي دارند. پنجهزار 5000 هزار گونه اند.

راسته نوروپترا

مورچه ‌گيرها در اين گروه قرار دارند. بالها مشابه هستند. لاروشان داراي قطعات دهاني خورد کننده يا مکنده است. گوشتخوارند و از حشرات و کنه‌ها تغذيه مي‌ کنند. پنجهزار 5000 گونه دارند.

راسته پولک بالان

پروانه‌ها و بيدها (پشم خواران) در اين گروه قرار دارند. داراي خرطوم هستند. در بيدها بال در زمان استراحت افقي مي‌ ماند. شاخکها پَر مانند و يا رشته‌اي هستند.

راسته دوبالان

مگسها و پشه‌ ها در اين گروه قرار دارند. قطعات دهاني شان سوراخ کننده و مکنده هستند و قسمتي از آنها در خرطوم آنها واقع شده است. بالهاي عقبي کوچک است. يكصد هزار 100 هزار گونه دارند.

توليد مثل در حشرات

به جز چند مورد استثنايي عمل لقاح از طريق جفتگيري صورت مي ‌گيرد و تخم گذاشته مي ‌شود. در جنين جوانه‌هاي مولد زوايد بدن به توالي از جلو به عقب ظاهر مي ‌شوند. هنگامي که لارو سر از تخم بيرون مي‌ آورد شبيه جانور بالغ و فقط كمي کوچکتر است. لاروها طي پوست اندازيهاي متوالي رشد مي ‌کنند و سرانجام محفظه‌ هايي در ديواره بدنشان پديد مي‌ آيد و ديسکهاي شفيره‌اي شروع به پيدايش مي‌ کنند. تغيير شکل لارو کرمي شکل به جانور بالغ در درون پيله انجام مي ‌شود. در اين مرحله محفظه‌ هايي که محتوي ديسکهاي شفيره‌اي هستند باز مي ‌شوند و زوايد جانور کم کم ظاهر مي ‌گردد.

قطار

پرونده:Gotthard-Express mit A 3-5.JPG

قطار

قطار یا ترَن (در فرانسوی: train) گونه‌ای از ترابری ریلی است که از وسایل نقلیهٔ به‌هم پیوسته‌ای ساخته شده که برای جابه‌جایی بار یا مسافران روی ریل راه‌آهن حرکت می‌کند. یک قطار خودکششی الکتریکی (EMU) متعلق به دویچه بان با قابلیت حرکت با سرعت ۳۲۰ کیلومتر بر ساعت روي ريلهاي آهني حركت مي كند.

نیروی محرکه قطار توسط یک لوکوموتیو یا موتورهای جداگانه موجود در هر واگن خودکششی چندگانه تأمین می‌شود. اغلب از اصطلاح «موتور» به عنوان جایگزینی برای لوکوموتیو استفاده می‌شود. اگرچه در گذشته پیشرانه بخار، پیشرانه غالب بود، امروزه متداول‌ترین نوع لوکوموتیوها، انواع دیزلی و الکتریکی هستند. انرژی مورد نیاز در لوکوموتیوهای الکتریکی از طریق سیم‌های سقفی یا ریل‌های اضافی تأمین می‌شود. قطارها همچنین می‌توانند توسط اسب‌ها جابجا شوند، توسط موتور یا کابل یا وینچ سیمی کشیده شوند، با استفاده از نیروی جاذبه در سراشیبی حرکت کنند یا توسط نیروهای پنوماتیکی، توربین‌های گازی یا باتری‌های الکتریکی به حرکت درآورده شوند.

مسیر قطار معمولاً از دو ریل پیوسته با فاصله ثابت از هم تشکیل شده‌است که ممکن است با ریل‌های اضافی مانند ریل‌های برق‌رسان (ریل سوم) و ریل‌های چرخ‌شانه‌ای تکمیل شود. گاهی از مونوریل و مَگ لِو نیز استفاده می ‌شود. قطارهای مسافربری دارای واگن‌های مسافربر بوده و اغلب بسیار طولانی و سریع هستند. در اواخر قرن بیستم سیستم‌های ریلی پرسرعت به سرعت شروع به رشد کردند و این موضوع همچنان یک موضوع اصلی برای توسعه بیشتر است. گاهی برای اشاره به سیستم‌های تراموای مدرن از اصطلاح «ریل سبک» استفاده می‌شود، اما ممکن است این اصطلاح به معنای یک فرم متوسط بین تراموا و قطار نیز باشد، شبیه به سیستم حمل و نقل سریع ریلی سنگین.

در قطارهای باری برای حمل کالا یا مواد از واگن‌های باری استفاده می‌شود. امکان حمل مسافر و بار در یک قطار با استفاده از ترکیب مختلط نیز امکان‌پذیر است. ماشین آلات ریلی و واگن‌هایی که برای نگهداری و تعمیر ریل‌ها استفاده می‌شوند، «تجهیزات نگهداری از راه» نامیده می‌شوند. به همین ترتیب، ممکن است از قطارهای اختصاصی برای ارائه خدمات پشتیبانی به ایستگاه‌های موجود در امتداد خط قطار، مانند جمع‌آوری زباله آنها یا جمع‌آوری درآمد استفاده شود.

تاریخچه پیدایش و تکامل قطارها

آغاز به کار قطارها به سدهٔ ۱۵۰۰ میلادی بازمی‌گردد نخست ریل قطار از جنس چوب ساخته و واگن‌ها توسط اسبان پر قدرت کشیده می‌شد. قطار بخار در اوایل سده ۱۸۰۰ اختراع گردید قطارها وسایل ترابری مفیدی هستند زیرا بارهای سنگین را به راحتی روی ریل می ‌کشند. هنگامی که ریچارد ترویتیک برای اولین بار لوکوموتیو مجهز به موتور بخار خود را روی ریل‌های فولادی به حرکت درآورد و عصر قطارهای امروزی آغاز گردید. این اقدام در سال ۱۸۰۴ میلادی و در ولز جنوبی (انگلستان) انجام شد.

او ابتدا یک لوکوموتیو با موتور بخار جهت حمل بار با ظرفیت حمل بار به وزن ۲۰ تن (۲۰۰۰۰ کیلوگرم) درست کرد و سپس یک لوکوموتیو با موتور بخار جهت حمل مسافر اختراع کرد و مردم شهر را سوار می‌کرد و قطار یک دور کامل به دور شهر می‌چرخید و پول ناچیزی از مردم دریافت می‌کرد تا اینکه یک روز یکی از چرخ‌ های لوکوموتیو او شکست و پس از آن ریچارد دیگر از لوکوموتیو خود استفاده نکرد و آن را رها کرد. اما کسی که در تبدیل قطار به وسیله بسیار مهم ترابری عمومی نقش مهمی ایفا کرد جورج استفنسون انگلیسی بود وی یک قطار تقریباً بزرگ ساخت و برای مسافران درون آن قطار خود را به لوکوموتیوی با موتور بخار مجهز کرد.

امروزه هر چند هنوز هم قطارهای بخار در گوشه و کنار جهان دیده می‌شوند اما دیگر دوران آن‌ها به پایان رسیده‌است. لوکوموتیوهای برقی یا دیزلی جدید به سوخت و نگهداری کمتری نیاز دارند. قطارها به ویژه در حمل بارهای سنگین و نیز جا به جایی مسافران در مراکز شهرها دارای اهمیت زیادی هستند. اولین قطاری که ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

نماز جمعه

https://cdn.isna.ir/d/2020/07/16/3/61682890.jpg

نماز جمعه

نماز جمعه، نمازی دو رکعتی که در ظهر روز جمعه به جای نماز ظهر و به جماعت می‌خوانند. نماز جمعه با حضور دست کم پنج نفر برپا می‌شود که یکی از آن‌ها امام جمعه است. امام جمعه باید قبل از نماز دو خطبه برای نمازگزاران قرائت کند که دعوت به تقوا جزو مضامین آن است.

حکم فقهی برگزاری این نماز در سوره جمعه آمده است. روایات، نماز جمعه را حج مستمندان و موجب آمرزش گناهان شمرده‌اند و برخی روایات، ترک آن را مایه نفاق و فقر دانسته‌اند. نماز جمعه در زمان حضور امامان معصوم واجب و در زمان غیبت بنابر نظر بیشتر مراجع تقلید واجب تخییری است.

در ایران نماز جمعه در دوران حکومت شاه اسماعیل صفوی رواج یافت و از آن پس در شهرهای بسیاری برگزار شد. در دوران جمهوری اسلامی در همه شهر‌های کشور این نماز برپا می‌شود. نماز جمعه یکی از شعائر اجتماعی مهم مسلمانان از صدر اسلام بوده و از نمادهای همبستگی مسلمانان شناخته می‌شود. با توجه به مسائل سیاسی-اجتماعیِ خطبه‌ها، نماز جمعه به نماز عبادی - سیاسی نیز مشهور شده است.
اهمیت و جایگاه نماز جمعه
در قرآن در سوره جمعه، مؤمنان با صراحت به حضور در نماز جمعه دعوت شده‌اند: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید چون برای نماز جمعه ندا در داده شد به سوی ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید. اگر بدانید این برای شما بهتر است». در روایات نیز اهمیت و جایگاه نماز جمعه چنین بیان شده است: موجب آمرزش گناهان گذشته. کاهش دهنده سختی‌های قیامت. پاداش‌های فراوان در مقابل هر گامی که به سوی نماز جمعه بردارد. خداوند آتش را بر بدن او حرام می‌کند. سبک شمردن آن باعث پریشانی و بی‌ برکتی است. علی بن ابی ‌طالب (ع) برخی زندانیان را به واسطه شرکت در نماز جمعه، آزاد می‌ کرد.
فقیهان مذاهب اسلامی با توجه به آیات سوره جمعه، خود داری از اعمالی که موجب کوتاهی در اقامه نماز یا از دست دادن آن می‌ شود را لازم دانسته‌ اند. در منابع فقهی مذاهب اسلامی فصلی از مبحث نماز (کتاب الصلوة) به موضوع نماز جمعه اختصاص دارد. نیز نگارش آثار فقهی و رساله‌های مستقل درباره نماز جمعه، به سبب جایگاه مهم این عبادت، از قرون اولیه متداول بوده است.

در دوره صفویه و در پی رواج اقامه نماز جمعه در ایران رساله ‌نویسی در این باره جدّی ‌تر شد. بسیاری از فقهای صاحب نام رساله‌هایی درباره نماز جمعه به زبان عربی و فارسی تألیف کردند که برخی از آنها در رد یا دفاع از رساله‌ های دیگر بود. این رساله‌ها به لحاظ رویکرد فقهی بر چهار قسم‌اند: رساله‌هایی که درصدد اثبات وجوب عینی نماز جمعه‌اند، رساله‌هایی که جایز بودن اقامه نماز جمعه یا وجوب تخییری آن را در عصر غیبت اثبات می‌کنند، رساله‌هایی که برای اثبات حرمت نماز جمعه نگاشته شده‌اند و رساله‌هایی که نظر مؤلفان آنها دقیقاً روشن نیست.
حکمت نماز جمعه
در اسلام چهار اجتماع بزرگ و مهم وجود دارد: اجتماعات روزانه که در نماز جماعت‌ها حاصل می‌ شود؛ اجتماعات هفتگی که در مراسم نماز جمعه بدست می‌آید؛ اجتماع در نماز عید قربان و فطر؛ و اجتماع حج که در کنار خانه خدا هر سال یکبار انجام می ‌گیرد. نماز جمعه با توجه به ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی چنین آثاری را به دنبال دارد: آگاهی بخشی در زمینه معارف اسلامی و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی. ایجاد همبستگی و انسجام بیشتر مسلمانان. تجدید روح دینی و نشاط معنوی. جلب همکاری برای حل مشکلات.
وجوب نماز جمعه
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَذَرُ‌وا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ»: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، چون براى نماز جمعه ندا در داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد، و داد و ستد را واگذاريد. اگر بدانيد اين براى شما بهتر است. آيه نهم سوره مباركه الجمعة.

فقهای شیعه و اهل سنّت برای اثبات وجوب نماز جمعه به آیه ۹ سوره مباركه الجمعة و احادیث متعدد و اجماع استناد کرده و ترک کننده آن را شایسته عقوبت دانسته‌ اند. برخی فقها در استناد به آیه ۹ سوره جمعه برای وجوب اقامه نماز جمعه مناقشه کرده و گفته ‌اند که این آیه در صدد تشریع و اثبات وجوب اقامه نماز جمعه نیست بلکه شرکت کردن در نماز جمعه‌ای را که به شکل صحیح بر پا شده لازم دانسته و در مقام توبیخ کسانی است که با وجود اقامه شدن نماز جمعه صحیح از حضور در آن خودداری می کنند و به تجارت یا امور دیگر می ‌پردازند.
نماز جمعه برای همه افراد واجب نیست و از عهده برخی افراد برداشته شده است که عبارت ‌اند از: زنان - مسافران بیماران و کسانی که توانایی شرکت کردن در نماز جمعه را ندارند مانند نابینایان، ناشنوایان و پیران - بردگان - کسانی که از ضرر مالی یا جانی بر اثر شرکت کردن در نماز جمعه ترس دارند کسانی که بیش از دو فرسخ از محل اقامه نماز جمعه فاصله دارند.
حکم نماز جمعه در عصر غیبت امام زمان
اقامه نماز جمعه در دوره غیبت امام معصوم از موضوعات بحث برانگیز در میان فقهای شیعه است که عده‌ای به حرمت آن، عده‌ای به وجوب تعیینی آن و عده‌ای به وجوب تخییری آن نظر داده‌اند.
حرمت
برخی فقهای متقدم شیعه از جمله سَلاّر دیلمی و ابن ادریس حلّی و به پیروی از ایشان بسیاری از فقهای متأخرتر از جمله فاضل هندی مشروعیت نماز جمعه را مشروط به حضور امام معصوم
...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

فارسي

https://cdn.isna.ir/d/2019/05/05/3/57872446.jpg
زبان فارسی

زبان فارسی یا پارسی زبان تکلم عده‌ای از ایرانیان و عده ای از ساکنان آسیای مرکزی است. خط این زبان همان خط عربی است با اضافه چهار حرف پچگژ . بین خط عربی و فارسی تفاوت های دیگری نیز وجود دارد. زبان فارسی دارای ادبیات غنایی قوی و گنجینه بزرگ شعر است. زبان شیرین و دیرین فارسی چه در قالب فارسی باستان و کتیبه‌ها و سنگ نوشته‌های خطوط میخی و چه در قالب فارسی میانه و سنگ نوشته‌های خطوط پهلوی و چه در قالب فارسی دری و خط فارسی که دارای فرهنگ غنی و پربار ادبیات بعد از اسلام است، همه جا بهترین سرمایه ملی و هویت ما ایرانیان است. این امانت گرانبها میراثی است که سینه به سینه و نسل به نسل به دست ما رسیده است.

براي ديدن عظمت زبان فارسي به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان نسبت به حیوان، زبان و توانایی سخنگویی اوست؛ به گونه‌ای که از دوران یونان باستان، فلاسفه، انسان را به «حیوان ناطق» تعریف کرده‌اند. (البته بسیاری، ناطق را به معنای متفکر گفته‌اند، ولی در ادامه مقاله روشن خواهد شد که سخنگویی و تفکر رابطه‌ای نزدیک دارند) گرچه استفاده از صداها برای انتقال مفاهیم به شکل بسیار ساده در حیوانات هم وجود دارد، ولی آنچه ویژه انسان است کاربرد وسیع الفاظ قراردادی برای انتقال مفاهیم است به همین جهت بسیاری از زیست شناسان بر داروین که چنین تفاوت فاحشی بین انسان و حیوان را نادیده گرفته، خرده گرفته‌اند.

زبان از نگاه زبان ‌شناسان

از دیدگاه زبان شناسان معاصر، زبان یک امر صرفا قراردادی نمی‌باشد، بلکه ارتباط وثیقی با اندیشه و تفکر دارد. مولر می ‌گوید: «زبان و اندیشه، تفکیک ناپذیرند و بنابراین بیماری زبان، بیماری فکر هم هست.» هومبولت نیز می ‌گوید: «تفاوت میان زبان‌های گوناگون، تفاوت در آواها و نشانه‌ها نیست، بلکه تفاوت در جهان بینی هاست.» به طور کلی باید گفت زبان یک مسئله چند وجهی است که بررسی آن با رشته‌های مختلفی مانند جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه، منطق، زبان شناسی و... ارتباط پیدا می ‌کند.

ویژگی دیگر انسان

از سوی دیگر به نظر بسیاری از انسان شناسان جدید ویژگی مهم انسان، فرهنگی بودن اوست. انسان تنها گونه جانوری است که فرهنگ دارد. نکته قابل توجه این است که مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین ارکان هر فرهنگی، زبان است. به دلیل همین رابطة نزدیک زبان و فرهنگ است که مقام معظم رهبری فرهنگ جامعه را اساس هویت آن جامعه معرفی می‌ کنند و زبان را به عنوان عامل مهم هویت ملی معرفی کرده و می‌فرمایند: «هویت ملی ما به زبان و خط ماست».

یکی از ارکان مهم هویت و استقلال هر کشوری استقلال فرهنگی است و یکی از مهم‌ترین ابزار استقلال فرهنگی، زبان است. بنابراین بر هر فرد ایرانی که نسبت به هویت ملی و فرهنگی خود احساس مسئولیت می‌کند لازم است زبان فارسی را پاس دارد. به همین دلیل، مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران مطبوعاتی کشور (۱۳/۱۲/۷۵) بر لزوم کمک دولتی به مطبوعاتی که در حوزه ترویج زبان و ادبیات فارسی فعالیت می‌کنند حتی اگر این مطبوعات نسبت به نظام، بی تفاوت باشند تاکید می ‌ورزند.

بدیهی است که استادان معارف اسلامی که با تمامی دانشجویان در رشته‌ها و گرایش‌های مختلف ارتباط دارند و بخش وسیعی از دروس عمومی را ارائه می‌دهند می‌توانند نقش ویژه‌ای در این جهت داشته باشند. استفاده از واژه‌های اصیل، به کارگیری ادبیات تمثیلی و استفاده از اشعار و داستان‌های غنی زبان فارسی علاوه بر جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر این دروس، می‌تواند ابزار مهمی برای پاسداری از زبان فارسی باشد. در این مقاله سعی شده معرفی زبان فارسی، جایگاه ملی و بین المللی آن، نقش آن در هویت دینی و ملی ایرانیان و ضرورت حفظ و نگهداری آن مورد توجه قرار گیرد.

قند پارسی

زبان شیرین و دیرین فارسی چه در قالب فارسی باستان و کتیبه‌ها و سنگ نوشته‌های خطوط میخی و چه در قالب فارسی میانه و سنگ نوشته‌های خطوط پهلوی و چه در قالب فارسی دری و خط فارسی که دارای فرهنگ غنی و پربار ادبیات بعد از اسلام است، همه جا بهترین سرمایه ملی و هویت ما ایرانیان است. این امانت گرانبها میراثی است که سینه به سینه و نسل به نسل به دست ما رسیده است. همین گوهر گرانسنگ است که فردوسی می‌ گوید عجم را با آن بها داده و قدر و قیمت بخشیده است. بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی.

هویت ایرانیان در ایران و جهان

زبان فارسی سامان بخش هویت ما ایرانیان در ایران و جهان است و باید همه ما در حفظ و مراقبت و سالم نگاهداشتن آن به هیچ وجه کوتاهی نکنیم. زبان پرظرفیت، شیرین و رسای فارسی توانسته است بخش عظیمی از سرزمین‌های جهان را تحت سیطره معنوی خود قرار دهد و برای ملت‌ها، فرهنگ و دین و معرفت به ارمغان آورد. به همین دلیل هر کس در هر جای دنیا که به معارف دینی و اسلامی علاقمند است باید برای زبان فارسی ارج و مرتبه خاص قائل شود. زبان فارسی که زبان دوم جهان اسلام است (در شبه قاره هند زبان اول اسلام است) می‌ تواند یکی از بهترین رسانه‌های تمدن اسلامی در جهان باشد.

رابطه عرفان و زبان فارسی

زبان فارسی به واسطه غنای ادبیاتش در دل بلند مفاهیم عرفانی و فرهنگی و هنری امکان گفتگوی گسترده و مباحثات و مفاوضات علمی، ادبی و تاریخی وسیعی را برای فارسی زبانان فراهم آورده است. و دریغ است که این سرمایه ارزشمند دستخوش تند باد هجمه استعمارگران و دشمنان آگاه و دوستان ساده لوح ناآگاه گردد. چنانکه ناصر خسرو قبادیانی گفته است: من آنم که در پای خوکان نریزم / مر این قیمتی در لفظ دری را

مقاومت در برابر هجمه‌ها

این میراث ارزنده ـ یعنی زبان شیرین فارسی ـ در درازنا و ژرفنای زندگی پرنشیب و فراز خود، چه برخوردهای سخت و رویدادهای دشواری مانند هجوم تورانیان، یونانیان، مغولان، تاتاران و دست اندازی و حیله بازی اروپائیان استعمارگر و حتی ایرانیان خودباخته را پشت سر نهاده و خم به ابرو نیاورده است. مقام معظم رهبری در این باره می ‌فرمایند: «ما در کشور خودمان در وابستگی و اضمحلال هویت در برابر بیگانگان تا آنجا پیش رفتیم که افراد برجسته‌ای خجالت نکشیدند و پیشنهاد تغییر زبان و خط فارسی را دادند.»

حفظ فرهنگ با زبان فارسی

سودمند‌ترین ابزار و قوی‌ترین حربه برای حفظ فرهنگ کهن و سرزمین نیاکان و ادب دیرینه و پارینه آبا و اجدادمان، زبان و فرهنگ ارزشمند فارسی است. برای حفظ و گسترش این گوهر پرقیمت باید از گویش‌های کهن که هم اکنون در بسیاری از شهر‌ها و روستاهای گوشه و کنار ایران، زبان سخن و گفتار مردم است بهره جست و واژگان ناب و دست نخورده فارسی را برگزید و به فرهنگستان ایران زمین پیشکش کرد. ایران سرزمینی است پهناور که از هر گوشه اش گویشی ویژه شنیده می‌شود و زبان فارسی از همة آن گویش‌ها فراهم شده است. اگر زبان فارسی را به درختی کهنسال، تناور و ریشه دار تشبیه کنیم، زبان‌های محلی که در اقصی نقاط این سرزمین به کار می‌روند ریشه‌های فرعی این درخت هستند. ادیبان و صاحبنظران و فرهنگستان زبان فارسی باید بکوشند واژه‌های پرمغز و بلیغ را به صورتی عالمانه از این گویش‌های محلی و آثار ارزنده نیاکان ما استخراج کنند.

درک اسلام با زبان فارسی

هر شرق شناسی که به طور جدی به مسائل شرق و غرب اسلامی می‌پردازد و نیز هر اسلام شناسی که نمی‌خواهد اطلاعات نادرست را مستند تحلیل‌های خود قرار دهد نیازمند دانستن عمیق زبان فارسی است تا بتواند از متون دست اول برای تحقیقات خود بهره گیرد و گرفتار غرض ورزی و تفسیرهای انحرافی نگردد. اساسا بدون توجه به زبان فارسی نمی‌توان درک وسیع و عمیقی از اسلام و اندیشه‌های اسلامی داشت. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه می‌فرمایند: «در منطقه شرق، از شبه قاره تا چین هر جا که اسلام و فرهنگ اسلامی نفوذ کرده باشد، زبان فارسی نیز همراه آن بوده است. همراهی زبان فارسی با دین و معارف اسلامی و محتوای عرفانی آن یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در این منطقه از جهان محسوب می ‌شود.»

آسیب‌های فراروی زبان فارسی

مردم ایران، زبان فارسی را برای خوب فهمیدن و خوب سخن گفتن و خوب نوشتن می‌خواهند و از آن گویایی و پویایی می‌جویند و با واژه‌های دشوار و دیرفهم و گاهی نامفهوم بیگانه انس و الفتی ندارند و ذائقة آنها این کلمات نامانوس و ناهمرنگ را نمی‌پسندد و به قول آن جوانمرد رویگرزاده میهن دوست سیستانی باید گفت: «سخنی که من اندر نیابم چرا باید گفتن».

شایسته است ادیبان، شعرا و فرهنگ دوستان ایرانی هم جلوی نفوذ واژه‌های بیگانه را به زبان فارسی بگیرند و هم از گویش‌های درونی میهنمان مانند گویش‌های آذری، کردی، لری، بلوچی، بختیاری، تالشی، تفرشی، خوزی، زاگرسی، سگزی، سمنانی، کرمانی، گیلکی و... که سرشار از واژه‌های ناب و اصیل فارسی هستند بهره بگیرند و اگر چنین جنبش و پویش و کوششی برای پالایش و پربارتر کردن زبان فارسی رخ دهد و هر کس که سوزی در دل و شوری در سر دارد دست به کار شود و زیر نظر فرهنگستان زبان فارسی، فعالیت خود را شروع کند، دیری نمی‌پاید که به جای لغات بیگانه واژه‌های ایرانی ناب جایگزین می‌شود و هر ایرانی در هر گوشه‌ای از این کهن مرز و بوم به نوبه خود هم خدمتی می‌کند و هم لذتی می‌برد و هم وحدت و یگانگی و همبستگی ایرانیان نسبت به یکدیگر بیشتر و بهتر می ‌شود.

جایگاه زبان فارسی

در زمان ما علاقه و عشق به این زبان شیرین سبب شده است که شبستان آموزش آن همچنان روشن و عطرآگین و پرجوش و خروش و پرنشاط باشد (البته کافی نیست) و استادان و دانشجویان از این قند پارسی حدیث خوش آرزومندی حافظ را بشنوند و بخوانند و در کاخ بلندی که فردوسی بزرگ از نظم پارسی پی افکنده است به گردش در آیند و از جادوی سخن نظامی، مسحور و مسرور شوند و حکایات پرمایه و پرمعنای مولوی را از زبان نی وجود او استماع کنند و نصایح و کلمات و جملات حکمت آموز سعدی را که در بسیط زمین گسترده است به گوش دل و جان بشنوند و با این زبان شیرین به سیر آفاق و انفس بپردازند و با سیمرغ عطار به طرف قله قاف ادبیات فارسی به پرواز در آیند و به جهانیان بگویند که فارسی شکر است.

واقعا جای بسی خوشحالی و مباهات است که گاهی بزرگانی غیرایرانی اشعار خود را به زبان فارسی می‌سرودند و افتخار هم می‌کردند. امپراطوران عثمانی که نه ایرانی بودند و نه شیعه، بلکه از ایرانیان شیعه هم بسیار ضربه خورده بودند با همة کوکبه و دبدبده‌ای که داشتند گاهی به زبان فارسی شعر می‌ گفته‌اند و محمد اقبال لاهوری پاکستانی که نه زادگاهش ایران است و نه زبان مادریش فارسی است افتخار می‌کند که به دلیل غنی و پربار بودن زبان فارسی اشعار خود را به فارسی سروده است.

وقتی ما ایرانیان می ‌بینیم و می‌ شنویم که در کشورهای پهناور هند، پاکستان و بنگلادش، بزرگ‌ترین ادبا و نویسندگان و سخنوران افتخار می‌کنند که در گفتار و نوشتار خود از اشعار سعدی و حافظ استفاده می‌کنند وقتی در کتاب‌ها و نشریات می‌خوانیم و می‌بینیم که در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و... به راحتی اشعار رودکی و فردوسی و... را می‌خوانند و لذت می‌برند و زبان فارسی را به آسانی می‌ گویند و می‌ نویسند بسی شادمان می‌ شویم و بر خود می‌بالیم که دارای چنین زبان و فرهنگ ریشه دار و گرانبهایی هستیم. بی شک و بی هیچ گفتگو از گذشتة دور تا امروز زبان فارسی زبان دوم جهان اسلام بوده و هست. انقلاب اسلامی ایران بار دیگر این زبان را که پیام گذار انقلاب هم شده است مورد توجه پژوهندگان و علاقه مندان به دریافت حقیقت این انقلاب و بررسی تحولات ایران ساخته است و از این رهگذر نیز زبان فارسی به عنوان زبان انقلابی جهان اسلام مطرح گردیده است.

یکی از رسالت‌های زبان فارسی

یکی از رسالت‌های مهم این زبان شیرین این است که هم وسیله ارتباط مفاهیم بین گویندگان فارسی است و هم هویت فرهنگی و تمدنی قوم ایرانی را مکتوب می‌کند و به آیندگان می‌سپارد و هم وسیله کامل و تمام عیار گفتگوی انسان با خویشتن خویش و راز و نیاز با معبود خویش می ‌باشد. گفت و شنود و حدیث نفسی که شخص غایب از نظری را به حضور می‌طلبد و گفتگویی دو جانبه را سامان می‌دهد و از این طریق انسان در خلوت خاموش خویش با همه همزبانان خود وارد صحبت می‌شود و می‌گوید و می‌نویسد و آثار زیبای بجا ماندنی خلق می ‌کند. شما کدام زبان زنده دنیا را می ‌شناسید که از پس قرون متمادی بتوان گفته‌ها و سروده‌های نویسندگان و گویندگان گذشته را در حال حاضر درست خواند و درست فهمید و به خوبی از آنها استفاده کرد.

زبان شیرین فارسی را به عنوان یک میراث پرقیمت نگهدارید و با آن درست بنویسید و درست بگویید و آثار نیاکان را درست بخوانید و انشاءالله در آینده در هر پست و مقامی که بودید برای خدمت به این مرز و بوم بکوشید و متوجه باشید که این میراث ارزنده آسان به دست نیامده تا آسان از دستش بدهیم و هر کس هر قدر هم زبان خارجی بداند اول باید به زبان مادری خویش مسلط باشد که اصل و ارزش و ریشه در زبان مادری است، یعنی همان قند پارسی که طوطیان هند را شکرشکن می ‌سازد.

نفت

پرونده:Standard Oil Cracking Unit 1969 for web.jpg

نفت

نَفت (به انگلیسی: Oil, Petroleum) یا نفت خام (به انگلیسی: Crude oil) مایعی غلیظ به‌رنگ قهوه‌ای سوخته یا سبز تیره یا سیاه است که در لایه‌های بالایی بخش‌هایی از پوستهٔ کره زمین یافت می‌شود. نفت شامل آمیزهٔ پیچیده‌ای از هیدروکربن‌هایی گوناگون است. بیشتر این هیدروکربن‌ها از زنجیرهٔ آلکان هستند؛ ولی ممکن است از دید باطن، ترکیب یا خواص ها تفاوت‌های زیادی داشته باشند. نفت را طلای سیاه می‌نامند. نفت از سوخت‌های فسیلی و منابع تجدیدناپذیر است. نفت سنگین از گران‌روی زیادی برخوردار است.

ریشهٔ واژهٔ «نفت» از واژهٔ اوستایی «نپتا» گرفته شده‌است. کلدانیان و اعراب آن را از زبان مادی گرفته و «نفتا» خوانده‌اند. در برخی منابع قدیمی به صورت «نفط» نیز آمده‌است. در فرانسه نیز «Naphte» گفته می‌شود و پیش از آن تا سال ۱۲۱۳ میلادی «Napte» گفته می‌شد که از واژهٔ لاتین «Naphta» برگرفته شده بود. ریشهٔ این کلمه واژه یونانی «Naphtha» به‌معنی روغن شرقی است.

کلمهٔ نفت در زبان انگلیسی «پترولیوم» (Petroleum) نامیده می‌ شود که از دو کلمهٔ «پترا» (Petra) (معادل یونانی واژهٔ سنگ) و کلمهٔ «اولئوم» (Oleum) (روغن) تشکیل شده‌ است. نفت مایعی است که عمدتاً از دو عنصر آلی هیدروژن و کربن تشکیل شده و دارای مقادیر کمتری از عناصر سنگین مانند نیتروژن، اکسیژن و گوگرد است و به ‌صورت طبیعی در زیر زمین و به‌صورت استثنایی در روی زمین به صورت چشمه یافت می‌ شود.

تاریخچه

رادیناس در شوش باستان، کهن ‌ترین چاه نفت تاریخ جهان، در ایران و در زمان هخامنشیان مورد بهره‌برداری قرار گرفته ‌است. نفت سیاه یا همان نفت خام، در ادوار گذشتهٔ تاریخ انسان وجود داشته‌است و در ایران باستان، مصارف فراوانی از نفت خام وجود داشته‌است. رادیناس که در تاریخ از آن یاد شده، به روزگار داریوش بزرگ بازمی‌ گردد.

هرودوت تاریخ ‌نویس باستان در این باره می ‌نویسد: ایرانیان از این چاه، قیر و نمک و نفت به‌روشی که بازگو خواهم کرد استخراج می‌ کردند: «آن‌ها نخست با چوب خمیده‌ای که ته آن را به سطلی چرمی بسته‌اند نفت خام را از چاه بیرون می‌ کشند و آن را در مخزنی خالی می‌ کنند، مایع پس از گذر از سطل دیگر به سه شکل درآمده، قیر و نمک فوراً بسته و سخت می‌ شوند و مایع نفت خارج شده و در محفظه‌هایی می‌ ریزند، ایرانیان این را رادیناس (اردریکا) می‌ خوانند که ماده‌ای است سیاه رنگ، سوختنی و دارای بویی نامطبوع».

مورخان دیگر گزارش کرده‌اند: «ایرانیان از نفت، ماده‌ای همچون قیر امروزی تهیه می‌کردند که از آن برای آب‌ بندی کشتی‌ هایشان بهره می‌ بردند، کشتی‌ هایی که در خدمت ناوگان نیروی دریایی امپراتوری هخامنشی بود و در سه قاره گسترده شده و بندر و آبراهه و پایگاه در همه جای گیتی داشت». سردار زبدهٔ ساسانی، بهرام مهران، ملقب به بهرام چوبین، به این دستاورد هخامنشیان پی برده و از ماده‌های نفتی و آتشین برای ساخت جنگ‌افزار بهره می‌گرفت. به نوعی می‌توان بهرام چوبین را نخستین ژنرال در تاریخ دانست که از سلاح گرم در نبردهایش استفاده کرد.

در قرون وسطی زکریای رازی با تولید نفت سفید و نفت ضروری از آن برای چراغ‌ها استفاده کرد و خیابان‌ها و حمام‌های شهر بغداد به وسیله قیر و ماسه پوشانده می‌ شدند. اولین میدان نفتی دنیا در باکو، در قرن نهم ساخته شد. مارکو پولو که در ۱۲۷۳ میلادی به آن‌جا سفر کرده می‌گوید «محصولات آن با صدها کشتی حمل می‌شد».

اولین چاه نفت جهان در سده‌های اخیر، در ۱۵۹۳ میلادی در بالاخانه باکو به عمق ۳۵ متر به‌طور دستی کنده شد. این در دوران صفوی است که باکو جزو ایران بوده‌است. اولین چاه اکتشافی مدرن نفت در سال ۱۷۴۵ در فرانسه و اولین چاه استخراج نفت توسط کلنل دریک در سال ۱۸۵۹ در پنسیلوانیا حفاری شد. با توسعه و پیشرفت فناوری حفاری در اواسط قرن نوزدهم و فناوری تقطیر و پالایش نفت در اواخر قرن نوزدهم و استفاده از آن در موارد غیر سوختی، جهش شگفت‌آوری به‌وجود آمد. به ‌طوری ‌که امروزه صنایع پتروشیمی نقش اساسی و بنیادی در رفع نیاز عمومی جامعه به عهده دارد.

منشأ

نمودار جهانی مصرف انرژی در سال‌های اخیر. نفت در صدر قرار دارد. تاکنون برای توضیح منشأ نفت نظریه‌های متعددی عنوان شده‌است که محتمل‌ترین آن‌ها نظریهٔ آلی است. نظریهٔ آلی منشأ تشکیل نفت را گیاهان (عمدتا جلبک‌ها) و موجودات آلی (زئوپلانکتون‌ها) موجود در اقیانوس‌ها می‌داند. علت اعتبار این نظریه به‌دلیل وجود نوع خاص از لیپیدها درون نفت بوده که مختص این موجودات است. باقی‌ماندهٔ جانوران و گیاهانی (اعم از جلبک‌ها و مرجان‌ها) که میلیون‌ها سال قبل (پیش از پدید آمدن دایناسورها) در محیط آبی شور زندگی می‌کرده‌اند، طی میلیون‌ها سال توسط گِل و رسوبات مدفون شده‌اند.

گرچه با توجه به مطالعات اخیر حتی ممکن است نفت سریع تر و از تجزیه اجساد انسان‌های گذشته نیز حتی به مقدار اندک به دست آید. این باقی مانده‌ها تحت فشار و دمای بالا، نبود اکسیژن و گذشت مدت زمان طولانی، به نفت و گاز تبدیل گشته‌است. در اثر فشار روباره، نفت و گاز تشکیل شده به سنگ مخزن مناسب مهاجرت کرده و حضور پوش سنگی چون گنبد نمکی منجر به تجمع آنها در سنگ مخزن می‌ شود. به مجموعهٔ سنگ منشأ، سنگ مخزن حاوی هیدروکربنها و پوش سنگ، حوضچهٔ نفتی می‌ گویند.

نفت خام حالت روغنی دارد و به شکل‌های جامد (قیرهای نفتی) و مایع دیده می‌شود. برخی اوقات به تمام اشکال نفت هیدروکربن نیز گفته می‌شود. اگر نفت در لایه‌ای رسوبی جمع گردد به‌آن محل «حوضچهٔ نفتی» می‌گویند. از مجموع چندین حوضچهٔ نفتی، یک «میدان نفتی» حاصل می‌شود. به سنگ متخلخل دربرگیرندهٔ نفت که قابلیت تولید نفت را داشته باشد، «سنگ مخزن» می‌ گویند.

ترکیبات

ترکیبات نفت در مناطق مختلف متفاوت است. نسبت این گروه‌های هیدروکربنی در نفتهای مخازن گوناگون متفاوت است اما مقادیر میانگین و بازهٔ تغییر غلظت آنها به شرح زیر است: آلکان‌ها (پارافین‌ها): به‌طور میانگین ۳۰ در صد نفت خام را تشکیل می‌دهند. اما و می‌توانند ۱۵ تا ۶۰٪ وزنی نفت خام را تشکیل می‌ دهند. به همین ترتیب برای دیگر گروه‌ها داریم: نفتن‌ها: میانگین=> ۴۹٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۳۰ تا ۶۰٪ آروماتیک‌ها: میانگین => ۱۵٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۳ تا ۳۰٪ آسفالتیک‌ها: میانگین => ۶٪، بازهٔ تغییر غلظت => ۶٪ همچنین برخی ترکیبات هیدروکربنی نفت خام حاوی حاوی نیتروژن، اکسیژن و گوگرد و مقادیر کمی از فلزات مانند آهن، نیکل، مس و وانادیم هستند. نسبت عناصر شیمیایی در محدوده‌های نسبتاً کمی به شرح زیر تغییر می ‌کند: کربن: ۸۳ تا ۸۵ درصد وزنی - هیدروژن: ۱۰ تا ۱۴ درصد وزنی - ازت يا نیتروژن: ۰٫۱ تا ۲ درصد وزنی - اکسیژن: ۰٫۰۵ تا ۱٫۵ درصد وزنی - سولفور (تركيبات گوگردي) : ۰٫۰۵ تا ۶ درصد وزنی فلزات: کمتر از ۰٫۱ درصد وزنی.

اکتشاف

تا قبل از حفر نخستین چاه نفتی به کمک وسایل جدید حفاری، این ماده مهم فقط از چشمه‌های سطحی نفت یا چاه‌های کم‌عمق که به وسیلهٔ دست حفر می‌ شد، استخراج می‌ گردید و موارد استفاده از نفت خام نیز محدود بود. از زمان پیدایش نفت تا امروز فعالیت‌های اکتشافی برای کشف ذخایر جدید نفت و گاز و تأمین تقاضای بازارهای نفت و همچنین جایگزینی حجم‌های تولید شده، به صورت مستمر در جریان است. امروز با پیشرفت تکنیک‌های اکتشافی جدید، دقت فعالیت‌های اکتشافی بیشتر شده و شانس بیشتری برای موفقیت وجود دارد، اما با وجود این پیشرفت‌ها، اکتشاف هنوز به صورت یک فعالیت با ریسک بالا باقی مانده‌است زیرا قدیمی‌ترین نظریه برای اکتشاف نفت، نظریهٔ طاقدیس (Anticline Theory) است. کاربرد این نظریه برای یافتن نفت در قلهٔ طاقدیس‌ها ابزار موفقی بود. این نظریه به عنوان نظریهٔ اصلی برای اکتشافات مهم نفتی در بسیاری از نقاط دنیا از جمله مسجدسلیمان ایران مورد استفاده قرار گرفت.

نفت در سال ۱۸۸۰ در رسوبات دریایی پنسیلوانیا کشف شد که ارتباطی با ساختارهای طاقدیسی نداشت و تجمع نفت و ایجاد نفت‌گیر صرفاً ناشی از تغییر رخساره رسوبات بود؛ بنابراین مشخص شد که ذخایر نفتی می‌توانند در حوزه‌های غیرچین‌خورده هم وجود داشته باشند. در نتیجه مفهوم نفت‌گیرهای چینه‌ای (Stratigraphic Traps) با این کشف وارد عرصهٔ مفاهیم نفت شد. تا اواسط دههٔ ۱۹۲۰، تهیه و استفاده از نقشه‌های سطحی و طاقدیس‌ها ابزار اصلی اکتشافات نفتی بود و یافتن نفت‌گیرهای چینه‌ای به صورت تصادفی رخ می‌داد. یک منطقهٔ انتخاب شده را با مطالعهٔ نمونه‌های سنگی و لرزه‌نگاری مشخص می‌ کنند.

اندازه ‌گیری‌ها انجام می ‌شود و اگر مکان از نظر میزان ذخیرهٔ نفت موجود و ملاحظات اقتصادی، موفقیت‌آمیز باشد، حفاری آغاز می‌شود. بالای چاه، ساختاری به نام «دکل حفاری» برای جادادن وسایل و لوله‌های مورد استفاده در چاه ساخته می‌شود. زمانی که حفاری تمام می‌شود، پس از تکمیل چاه حفرشده، یک جریان ثابت از نفت را به سطح زمین خواهد آورد. به سنگ‌هایی که غالباً از سنگ‌های رستی (شیل) یا انیدریت تشکیل‌شده و خاصیت پلاستیک دارند و قسمت بالایی مخزن نفت، همانند پوششی قرار می‌گیرند، «سنگ پوششی» گفته می‌ شود.

پالایش

اکتان با فرمول C8H18، نوعی هیدروکربن است که در نفت یافت می‌ شود. توپ‌های سیاه نشان ‌دهندهٔ اتم کربن و توپ‌های سفید نشان ‌دهندهٔ اتم هیدروژن هستند. نفت به ‌صورت خام نمی ‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و باید در پالایشگاه نفت در برج تقطیر (برج كراكينگ كه ویژهٔ نفت است) مورد جداسازی بر اساس اختلاف دمای جوش قرار گیرد. دو نوع برج تقطیر وجود دارد: ۱) برج تقطیر اتمسفری، ۲) برج تقطیر خلأ. نفت خام در برج تقطیر حرارت داده می ‌شود. بخارات اجزای نفت خام به ترتیب نقطهٔ جوش در سینی‌های برج تقطیر که در ارتفاعات متفاوتی قرار دارند جمع ‌آوری می‌ شود. درون این سینی‌ها دمای بخارات کمتر شده و تبدیل به مایع می ‌شوند.

انواع نفت خام

بیشتر ذخایر نفتی دنیا از نفت‌های فوق‌سنگین و شن‌های نفتی تشکیل شده‌است. ارزش نفت خام معمولاً بر اساس دو معیار وزن مخصوص و میزان گوگرد تقسیم ‌بندی می‌ شود. نفت‌هایی که وزن مخصوص، گرانروی و چگالی پایینتری دارند نفت سبک و نفت‌هایی که وزن مخصوص، گرانروی و چگالی بالاتری دارند نفت سنگین نامیده می‌شوند. نفت‌هایی که گوگرد آن‌ها کمتر است نیز نفت شیرین و نفت‌های دارای گوگرد بیشتر نفت ترش نامیده می‌شوند که معمولاً نفت‌های میدان ‌های جوان، به دلیل پختگی اندک، سنگین تر هستند و میزان گوگردشان بالاست.

استخراج، جابجایی و پالایش نفت‌های سبک و شیرین ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر است و میزان بیشتری از محصولاتی چون بنزین، نفتا، نفت سفید و سوخت‌های جت برگرفته از نفت سفید، و گازوئیل‌های مرغوب را می‌توان از آن‌ها به دست آورد، به همین دلیل این نوع نفت‌ها بیشتر مورد علاقه پالایشگاه‌ها بوده و قیمت بالاتری دارند. شاخص‌های بین‌المللی تعیین قیمت نفت یعنی وست تگزاس اینترمیدیت و برنت از نوع نفت سبک و شیرین هستند. اما میزان نفت‌های ترش و سنگین در ذخایر نفتی دنیا بسیار بیشتر است. فراورده های نفتی: گازوئیل - مازوت‌ها - بنزین نفت چراغ (نفت سفيد) - ال‌ پی‌ جی (گاز مايع) - روان‌سازها - پارافین - قیر - کُک نفتی.

مرتضي مطهّري

https://s1.picofile.com/file/6432961766/%d9%85%d8%b7%d9%87%d8%b1%db%8c.jpg

زندگی‌ نامه

مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ش، ۱۲ جمادی‌الاول ۱۳۳۸ق، در فریمان از توابع مشهد به دنیا آمد.
محمد حسین مطهری (درگذشته به سال۱۳۵۰شمسي) پدر شهید مطهری روحانی مورد احترام مردم در شهر فریمان و از شاگردان آخوند خراسانی بود. مطهری گفته است اولین بار ایمان و تقوا و عمل صالح و راستی «معظّم له» مرا به راه راست آشنا ساخت.

شهید مطهری مقدمات را نزد پدرش فراگرفت و از ۱۳ سالگی (سال ۱۳۱۱ش) در حوزه علمیه مشهد مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۳۱۶ش او به قم رفت و حدود ۱۵ سال در آنجا اقامت نموده از درس اساتید آنجا همچون آیت الله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبائی استفاده نمود. پس از آن چنانکه همسرش تصریح کرده، به دلایل معیشتی، قم را ترک کرده و به تهران مهاجرت کرد.

مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۱ش ازدواج کرد. فرزندان او سه پسر و چهار دخترند. مشهورترین فرزند او علی مطهری است که دو دوره نماینده مجلس شورای اسلامی شده است. محمد مطهری دیگر فرزند مطهری، تحصیل‌کرده حوزه علمیه قم است و در دانشگاه تورنتوی کانادا تا دکترای فلسفه دین تحصیل کرده است. علی اردشیر لاریجانی، رییس سابق مجلس شورای اسلامی در ایران، یکی از دامادهای مطهری است. مهم ‌ترین استادان و چهره‌های تاثیرگذار بر مرتضی مطهری، عبارتند از امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بروجردی، و میرزا علی آقای شیرازی. مطهری، حضور در درس اخلاق امام خمینی را موجب سرمستی دانسته، علامه طباطبایی را از خدمتگزاران بسیار بزرگ اسلام معرفی کرده و میرزا علی‌آقا شیرازی را نهج البلاغه مجسم خوانده است.

امام خمینی: مرتضی مطهری در فلسفه، به همراه حسینعلی منتظری، سید رضا صدر، مهدی حائری یزدی و چند تن دیگر، از شاگردان درس خصوصی اسفار امام خمینی بوده است. این درس که آخرین تدریس فلسفه امام خمینی بوده است، پیش از سال ۱۳۲۸ش آغاز شده و تا سه سال پس از آن ادامه یافته است. مطهری، در مقدمه کتاب «علل گرایش به مادیگری» که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی انتشار یافته، بی آنکه به صراحت از امام خمینی نام ببرد، حضور در درس اخلاق وی را موجب سرمستی دانسته و تصریح کرده که تاثیر درس اخلاق امام خمینی، تا چند روز بعد پابرجا بوده است. مطهری بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی خود را تحت تاثیر درس اخلاق و سایر درس‌هایی می‌داند که در طول ۱۲ سال از امام خمینی فراگرفته است.

علامه طباطبایی: مطهری، در الهیات شفا، شاگرد درس خصوصی علامه طباطبایی بوده که در میانه سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ش، با حضور حسینعلی منتظری، سید محمد حسینی بهشتی، محمد واعظ‌زاده خراسانی و چند تن دیگر برقرار بوده است. او همچنین از حاضران جلسات هفتگی‌ خصوصی‌ای بوده که علامه طباطبایی، مقالات فلسفی خود را در آن ارائه می‌کرده است. کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» با حواشی مطهری، حاصل جلسات مذکور بوده است. مرتضی مطهری، ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

مطهّري

به مناسبت شهادت استاد شهيد مرتضي مطهّري و روز معّلم

چو رنگ سرخ شقايق در ارغوان گيرد / بهار با گل و نسرين دو باره جان گيرد

زند چو بوسه به روي شکوفه باد صبا / شميم خوش ز رياحين و ضَيمَران گيرد

فرا رسد مه اردي بهشت، همچو بهشت / زمين جوان شود و باز هم توان گيرد

هَزار، بر سر شاخ درخت مي خواند / سرود وصل به هر برزن و مکان گيرد

چو لاله خون به کف ساقي چمن ريزد / ز سرو سوخته يادي ز دوست جان گيرد

مطهريّ بزرگ آن فريدِ فرزانه / که سوگِ او ز کفم گريه را عنان گيرد

چه زود رفت و کلامش هنوز در جانهاست / به سان رعد که برقش همه جهان گيرد

به اندرون بهار از غمش به افغانيم / که ماتمش همه افلاک، در ميان گيرد

چو خواهم اين بسرايم که او چه بود و چه گفت / ز مغز درک رود ، نطق در دهان گيرد

به روز مقتل آن پايمرد فرزانه / معلّمي که ز وصفش مرا زبان گيرد

نهاد نام معلّم، شهادت او را / هر آنکه داشت چنين نَعت، ارمغان گيرد

معلّم ار همه آفاق هم ببخشندش / چو شغل خود به هدف از پيامبران گيرد

نيرزدش بجز آن حسن و جاه و گاه و مقام / که روز حشر ز دادار آسمان گيرد

" سراينده ناهيد "

.......... (لغت معني) ..........

اَرغَوان = گلي خوشرنگ و زيبا. شَميم = رايحه. بوي خوش. ضَيمران = ریحان دشتی. نوعی از ریحان. هَزار = بلبل. عندليب. برزن = مَحَلَّه. كوچه. نَعت = صفت. سيرت. فريدِ فرزانه = دانشمند بي نظير. اَرمَغان = هديه. پاداش. روز حشر = روز قيامت. دادار = پروردگار. آفريننده.

آتاكسي يا عدم حفظ تعادل

https://www.mizanonline.ir/wp-content/uploads/2022/01/1194712_498.gif

عدم حفظ تعادل

آتاکسی، ناهماهنگی یا بی ‌نظمی حرکات عضلات است به شرطی که ضعف ماهیچه‌ای وجود نداشته باشد. آتاکسی به علت اختلالات وستیبولار، مخچه‌ای، یا حسی ایجاد می ‌شود. آتاکسی می ‌تواند حرکت چشم، تکلم، تک تک اندام‌ها، تنه یا راه رفتن را گرفتار کند. آتاکسی وستیبولار، همان ضایعات مرکزی و محیطی که سرگیجه ایجاد می‌ کنند می‌ توانند به آتاکسی وستیبولار منجر شوند. نیستاگموس (حرکت سریع، ناگهانی و غیرارادی چشم ها است) اغلب وجود دارد و به‌ طور معمول یک طرفه است و بیشترین وضوح را در نگاه به سمت مقابل ضایعه دارد. دیس آرتری دیده نمی‌شود. آتاکسی وستیبولار وابسته به ثقل است: وقتی که بیمار در بستر دراز کشیده و معاینه می ‌شود نمی ‌توان ناهماهنگی حرکت اندام‌ها را نشان داد اما زمانی این ناهماهنگی آشکار می‌شود که بیمار قصد ایستادن یا راه رفتن داشته باشد.

تعادل، یکی از اصول بسیار مهم و اساسی در هر سیستمی است. تمامي سیستم‌های بزرگ و کوچک در هر زمینه‌ای می‌بایست برای برقراری تعادل و بالانس تلاش کرده و در صورت وجود تعادل، برآیند فعالیت‌ها مثبت خواهد شد. یکی از سیستم‌های دقیق، پیچیده و پیشرفته، سیستم بدن انسان است. خصوصاً مغز و سیستم عصبی که وظیفۀ کنترل و فرماندهی در بدن دارد یکی از این سیستم‌ های دقیق و پیشرفته است.

اگر به هر دلیلی تعادل در بدن بهم بخورد و مختل شود، فرد دچار اختلال عصبی شده و مبتلا به آتاکسی یا عدم هماهنگی در سیستم عصبی و تعادل بدن می‌شود. اما آیا می‌دانید آتاکسی چیست؟ به چه دلایلی رخ می‌دهد یا چه علائم و نشانه‌هایی دارد؟

آتاکسی چیست

آتاکسی نوعی کنترل ضعیف عضلانی و عدم تعادل در برخی عضلات بدن است. آتاکسی نامی است که به گروهی از اختلالات پیش آمده در تعادل و هماهنگی در حرکت و گفتار، اطلاق می‌شود. به زبان ساده آتاکسی یعنی عدم هماهنگی و کنترل در حرکات. افراد مبتلا به آتاکسی در حرکات بازوها و پاهای خود، حتی در حرکات انگشتان، چشم‌ها و گفتار خود دچار عدم کنترل شده و به شکل ناهماهنگ و با کنترل کم و ضعیف، عملکرد ناقص دارند.

به طور معمول اگر به بخش مخچه که وظیفۀ ایجاد هماهنگی بین عضلات، ‌ ماهیچه‌ها و تعادل را به عهده دارد آسیب وارد شود، آتاکسی رخ می‌دهد. این بیماری می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد، از جمله تومور مغزی ، اختلال ژنتیکی، سکته مغزی ، مصرف الکل و برخی داروها، زوال عقل، انحطاط مغز و بیماری ام اس (MS).
بروز آتاکسی باعث می‌شود تا فرد در تکلم و بلع خود نیز با مشکل روبرو شود.

در آتاکسی خواندن و نوشتن نیز در اثر حرکات ناهماهنگ دست و مشکل در بیان، با اختلال مواجه می‌گردد. آتاکسی صرفاً وضعیتی ناپایدار و نامتعادل در انجام حرکات مختلف است که فارغ از هر بیماری خاصی که سبب به وجود آمدن آن می‌ گردد، فرد را دچار عدم تعادل و ناهماهنگی می‌ نماید.

به طور خلاصه آتاکسی لغتی برای توصیف ناهماهنگی در تعادل و کلام است. هر بخشی از بدن می‌تواند تحت تأثیر این ناهماهنگی قرار بگیرد، اما اغلب بیشتر مشکل در این زمینه‌ها ظاهر می‌ شود: صحبت کردن - عدم بلعید نرمال - عدم تعادل در راه رفتن - بي دقّتي در بینایی - اشتباه در فعالیت‌ هایی که نیاز به میزان بالایی از دقت و کنترل دارد مثل : خواندن و نوشتن.

انواع آتاکسی

آتاکسی انواع متنوعی دارد که ممکن است در دسته‌بندی‌های متفاوتی دیده شود، اما اگر بخواهیم آن‌ها را در پنج دسته‌بندی یا شاخه بزرگ قرار دهیم، نتیجه بدین صورت خواهد بود. در آتاکسی اکتسابی؛ علائم و نشانه‌های ایجاد شده ناشی از مشکلاتی مانند: ام‌اس، سکته مغزی، تومور مغزی، تروما و سایر اختلالات سیستم عصبی ‌است. آتاکسیِ مخچه‌ای ایدیوپاتیک (ILOCA) ؛ در این حالت دلیل مشخصی وجود ندارد و مشکل به مرور ایجاد می‌ گردد. آتاکسی ارثی یا وراثتی؛ این نوع از آتاکسی توسط ژن‌های معیوب ایجاد ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

مصر

https://images.hamshahrionline.ir/images/2015/12/15-12-7-17572413949166.jpg

كشور مصر

جمهوری عربی مصر در حوزه جغرافیایی شمال آفریقا و در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. وسعت کشور مصر بیش از یک میلیون کیلومتر مربع می‌باشد و از غرب به لیبی، از جنوب به سودان و از قسمت شرق به نوار غزه محدود می‌شود و ساحل شمالی مصر به دریای مدیترانه و ساحل شرقی آن به دریای سرخ می‌رسد. اکثر جمعیت میلیونی مصر در سواحل رود نیل زندگی می‌کنند (در محدوده هزار متر مربع) و منطقه بزرگ بیابانی مصر عموما غیر مسکونی است. نیمی از شهروندان مصری در مناطق غربی زندگی می‌کنند و اکثریت آنها در شهرهای پر جمعیت و متراکم قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای بزرگ در دلتای نیل سکنی گزیده‌اند.

جهت اطلاعات بيشتر از كشور مصر به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

1 - شهرت جهانی مصر به قدمت باستانی این کشور و وجود اهرام ثلاثه و فراعنه باز می‌گردد. واژه مصر ریشه‌ای سامی دارد و به معنای «دو تنگه» است (که نشان از جدایی دو سرزمین علیا و سفلی مصر می‌باشد). واژه مصر معانی تمدن، کلان شهر و مناطق مرزی را نیز شامل می‌شود. نام انگلیسی مصر (tpygE) از ریشه لغت یونانی sutpygeA گرفته شده است که واژه ژیتیوس از کیپتیوس از لغت tpoC به معنی قبلی اخذ شده است.

۲ - موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی
مصر با وسعت بیش از یک میلیون متر مربع سی و هشتیمن کشور بزرگ دنیا است. با توجه به شرایط اقلیمی مصر، مراکز جمعیتی این کشور در کنار دره نیل و دلتای نیل واقع شده است و درصد از جمعیت مصر تنها در/ درصد از این سرزمین ساکن هستند. اهمیت نقش مصر در طول تاریخ به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی این منطقه بوده است. کانال سوئز که دریای مدیترانه را به دریای سرخ و اقیانوس هند وصل می‌کند در واقع کانال ارتباطی بین شرق و غرب دنیا تلقی می‌گردد و آسیا، آفریقا و اروپا را به هم وصل می‌ کند.

به غیر از حاشیه دره رود نیل، سرزمین مصر بیابان و ماسه زار می‌باشد و طوفان‌های شنی مشخصه صحرای مصر می‌باشند. قسمت‌های بیابانی مصر شامل بیابان صحرا (arahaS) و بیابان لیبی می‌باشد. از بیابان‌های مصر در مصر باستان به عنوان سرزمین قرمز یاد می‌شد که پادشاهی مصر را از جانب تهدیدات جبهه غربی محافظت می‌نمود. شهرهای اصلی و مهم مصر شامل اسکندریه، آسوان، آسوت، قاهره، المحله، الکبری، حقد، لور، پورت سعید، شرم الشیخ، سوئز و المینا می‌ باشد.

مصر عموما منطقه کم بارانی است و در مناطق جنوب قاهره متوسط بارندگی سالانه حدود تا میلی متر می‌باشد. بالاترین میزان بارندگی سالانه متعلق به قسمت‌های کوچکی از نوار ساحل شمالی است که به میلی متر در سال می‌رسد. به جز مناطق ساحلی دریای سرخ، ساحل مدیترانه و ساحل رود نیل از آب و هوای نسبتا معتدلی برخوردار است و بادهای منطقه شمالی از مدیترانه به اعتدال هوا کمک می‌کند. افزایش سطح آب دریا باعث مشکلاتی در ساحل مدیترانه گردیده است و می‌تواند در آینده تبعات و مشکلات اجتماعی و اقتصادی برای مصر به دنبال داشته باشد.

۳ - ساختار جمعیتی و مذهبی
مصر یکی از پرجمعیت‌ترین کشورهای خاورمیانه و دومین کشور پرجمعیت قاره آفریقاست. جمعیت مصر در حدود ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

گچبري

https://forikar.com/upload/blog/213101563778029.jpg

گچبري

هنر گچبری یکی از هنرهای وابسته به معماری است که در هر منطقه و هر دوره زمانی، شکل و شیوه مخصوص به خود را داشته‌است. همان‌طور که از نام این هنر پیداست، مصالح اصلی بکار رفته در این هنر گچ می‌باشد. در ایران نیز گچ‌بری در دوره‌های مختلف تاریخی همراه با تفاوت‌هایی بوده‌است. گچ به دلیل داشتن خاصیت شکل ‌پذیری، چسبندگی، رنگ مطلوب، کاربرد آسان، فراوانی و ارزانی کاربرد زیادی در هنرهای تزئینی دارد.

شواهد باستان‌ شناسی نشان می‌ دهند که تاریخ ساخت گچ به پیش از ساختن خشت و پخت آن به صورت آجر می‌ رسد. در قدیمی‌ترین بنای دنیا، یعنی اهرام ثلاثه مصر که قدمتی چهار هزار و پانصد ساله دارد، از گچ به عنوان ماده چسبنده مقاوم بعد از ازاره در بین سنگ‌ها و جهت کلاف ‌سازی آن‌ها استفاده شده ‌است. یکی از کاربردهای ویژه گچ، اندود کردن دیوارها و سطوح داخلی ساختمان‌ها است و هنر گچبری، این آراستگی را به حد کمال و دلنوازی می ‌رساند. به کار بردن تزئینات گچی در تزیین دیوارها، روش معمول در شهرهای ایران و عراق بوده ‌است.

اولین مردمی که در ایران به این کار دست زدند هخامنشیان و سپس ساسانیان بودند و اعراب در جریان فتوحات خویش، این هنر را از آن‌ها فرا گرفتند. هنرمندان دوره اموی به‌طور وسیعی کاخ‌ها را با گچبری منقوش برجسته تزئین می‌نمودند. نمونه بسیاری از این گچبری‌ها در کاخ‌های «خربة المفجر»، «الحیر الغربی» و «المنیه» به کار برده شده‌است که گچبری‌های کاخ المنیه به واسطه دربرداشتن عناصر آدمی و حیوانی در کنار تزئینات هندسی و گیاهی، اهمیت بیشتری دارد. روش تزیینات گچی روی دیوارها، پس از به‌کارگیری خشت در بناها گسترش پیدا کرد و این روش در کاخ‌های شهر سامرا رواج یافت. پایین دیوارها با ازاره گچی به ارتفاع حدود ۱۰۰ سانتی‌متر پوشانده می ‌شد. این گونه تزیینات در دو قصر جوسق و بلکوارا به کار رفته‌است.

مجموعه تزیینات کاخ‌های سامرا در مرحله اول طبیعی هستند اما در دوره بعد عناصر تزیینی از طبیعت فاصله می‌گیرند. در سومین مرحله، زمینه تزیینات عمق چشمگیری می‌یابد که بهترین نمونه‌های آن در کاخ بلکوارا به چشم می‌خورد. در این دوره، ابتکار پوشش سطح آن چنان کامل گردید که تقریباً تمام زمینه را می‌پوشاند و این امر که برای نخستین بار در هنر اسلامی رواج یافت، اوج ترقی روش‌های تزیینی به‌شمار می‌رود و پس از آن در دنیای اسلام منتشر شد و از مهم‌ترین ارکان هنر اسلامی گردید. روش تزیینات گچی روی دیوارها از طریق حکومت طولونی از عراق به مصر انتقال یافت و نمونه‌هایی از آن در جامع طولون روی سطح داخلی و ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

چشم

پرونده:Eye-diagram no circles border in farsi numbers A.svg
قسمت‌های مختلف کرهٔ چشم انسان: ۱. زجاجیه ۲. حاشیه دندانه‌دار ۳. ماهیچه مژکی ۴. گردالک‌های مژگانی ۵. مجرای اِشلِم ۶. مردمک ۷. اتاق جلویی ۸. قرنیه ۹. عنبیه ۱۰. عدسی بیرونی ۱۱. عدسی درونی ۱۲. زوائد مژگانی ۱۳. ملتحمه ۱۴. ماهیچه مایل زیرین ۱۵. ماهیچه راست زیرین ۱۶. ماهیچه راست میانی ۱۷. رگ‌های شبکیه ۱۸. صفحه بینایی ۱۹. سخت‌شامه ۲۰. سرخرگ مرکزی شبکیه ۲۱. سیاهرگ مرکزی شبکیه ۲۲. عصب بینایی ۲۳. سیاهرگ حلقوی ۲۴. غلاف پیازی ۲۵. لکه زرد ۲۶. گودی مرکزی ۲۷. صلبیه ۲۸. مشیمیه ۲۹. ماهیچه راست بالایی ۳۰. شبکیه.

ساختمان چشم انسان شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده و پس از عبور از مردمک به عدسی می‌رسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز می ‌کند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود. چشم انسان قادر به تشخیص ۱۰ میلیون رنگ است. مسیر عبور پرتوهای نور از چشم به ترتیب: (۱ اشک)؛ (۲ قرنیه)؛ (۳زلالیه)؛ (۵ عنبیه (سوراخ مردمک)؛ (۵ زلالیه)؛ (۶ عدسی)؛ (۷ زجاجیه)؛ (۸ شبکیه) چشم از دو بخش به وجود آمده‌است: ۱-اجزای فرعی چشم ۲-کرهٔ چشم. اجزای فرعی چشم عبارتند از: حَدَقه، پـِلک، مُژه، اَبرو، ماهیچه‌های گردانندهٔ کرهٔ چشم. به ترشحات زردرنگ گوشهٔ چشم، قی چشم گفته می ‌شود.

اجزای فرعی چشم

حدقه یا چشم‌خانه: استخوان‌های متعددی هستند که به یکدیگر پیوسته‌اند و یک صندوقچهٔ محکم مخروطی شکل را به‌وجود آورده‌اند تا کرهٔ چشم در میان آن محفوظ باشد. استخوان‌های چشم‌خانه در قسمت بالا استخوان پیشانی، در پایین استخوان گونه، از طرف خارج استخوان گیجگاهی و از طرف داخل استخوان بینی هستند. فضای درونی محفظهٔ استخوانی چشم از یک مادهٔ چرب و تا اندازه‌ای سیال پر است. حدقه به وسیلهٔ پرده‌ای به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش جلو، جایگاه کرهٔ چشم؛ و در بخش عقب، اعصاب بینایی که عهده‌دار رساندن تصویرها به مغز هستند و اعصاب حسی و حرکتی و ماهیچه‌های گردانندهٔ چشم و رگ‌هایی که خون را به حدقه و این ماهیچه‌ها می‌رسانند قرار دارند.

پلکها: در مقابل چشمها دو پردهٔ ظریف و محکم آویخته شده که صفحهٔ لطیف چشم را از گرما و سرما و دیگر عوامل بیرونی محافظت می‌کنند. در هنگام خواب و خطر پلک‌ها کاملاً با هم جفت می‌گردند تا در پناه خود چشم را از هرگونه آسیب احتمالی محفوظ دارند. به علاوه پلک‌ها در تعدیل نور نیز نقش مهمی بر عهده دارند. در حالت عادی پلک‌ها در هر دقیقه به‌ طور منظم چند مرتبه به هم می‌خورند، و در نتیجه مایع ویژهٔ اشک را که از غده‌های قرار گرفته در بخش بالایی چشم تراوش می‌شود بر روی صفحهٔ چشم پهن می‌کنند. این کار سطح چشم را شستشو داده و همیشه آن را تازه و مرطوب نگه می‌دارد و در نتیجه فعالیت آن را آسان می‌کند.

تراوش اشک از دو نظر برای چشم لازم و سودمند است: یکی از این جهت که سطح چشم را شستشو داده و مانع می‌شود تا ذراتی که همراه هوا وارد چشم می‌گردد، صفحه چشم را کدر و ناصاف کند. دیگر اینکه چون دارای خاصیت ضدعفونی است برای سالم نگه داشتن طبقات کره چشم اهمیت شایانی دارد. اشک پس از اینکه چشم را شستشو داده و ضدعفونی کرد به سوی گوشه داخلی چشم سرازیر می‌شود و از آنجا به وسیله لوله اشکی به درون کیسه مخصوصی که کیسهٔ اشکی نامیده می‌شود می‌ریزد. اشک در آنجا نیز توقف نکرده و بی‌مصرف هم نمی‌ماند، بلکه به تدریج به فضای پایینی بینی می‌ریزد تا در اثر تبخیر، هوای تنفسی را که از بینی به سوی شش رهسپار است مرطوب سازد.

مژه‌ها: روی لبه بیرونی پلک‌ها، موهای منظمی صف کشیده‌اند که مانع از ورود گرد و غبار می‌شوند و در برابر نورهای شدید نیز مقاومت کرده و از شدت آن می‌کاهند. در کناره پلک‌ها غده‌هایی وجود دارند که از آن‌ها مادهٔ چرب مخصوصی ترشح می‌ شود تا لبه پلک‌ها و مژه‌ها را چرب و مرطوب نگه دارد و از جاری شدن اشک به صورت در حالت عادی جلوگیری شود. وجود مژه‌ها باعث می‌شود اصطکاک مداوم پلک‌ها به یکدیگر موجب ناراحتی انسان نگردد.

ماهیچه‌های گرداننده چشم: برای اینکه عکس‌برداری چشم از اشیا به سرعت و سهولت انجام بگیرد و کره چشم با حرکت‌ های متعدد خود این وظیفهٔ حیاتی را به درستی انجام دهد، شش ماهیچه پیرامون آن را فراگرفته است تا حرکت آن را در جهات گوناگون یعنی بالا و پایین و چپ و راست و به درون و بیرون ممکن کنند. در بالای هر یک از پلک‌های فوقانی انبوهی از موهای منظم صف کشیده‌اند که افزون بر جنبهٔ زیبایی از ریزش عرق به درون چشم جلوگیری می‌کنند و در تعدیل نور به‌ویژه نورهایی که از طرف بالا می‌تابد تأثیر به سزایی دارند.

کره چشم

کره چشم انسان از لایه‌ها و بخش‌های گوناگونی تشکیل شده‌است. معنای لغوی نام این لایه‌ها که در پرانتز می‌آیند عبارتند از: صُلبیه (سختک)، مشیمیه (بچه‌دانک)، عنبیه (انگورک)، شبکیه (پنجرک)، زلالیه (روشنک)، زجاجیه (شیشک)، جَلیدیه یا عدسی (پوششک)، ملتحمه (پیوستک)، قرنیه (شاخک).

لایه‌های کره چشم

کره چشم بینایی را میسر می‌سازد، البته دقیقاً کره نیست و قطر آن در راستای طول ۲۴ تا ۲۵ میلی‌متر و در جهت پهلوها ۲۳ تا ۲۴ میلی‌متر است ولی چون این تفاوت غیرمحسوس است به آن کره چشم می‌گویند و از دو قسمت اساسی تشکیل یافته‌است: ۱. طبقات منظمی که در اطراف قرار گرفته‌‌اند و بعضی از آن‌ها مأمور حفاظت اعضا داخلی و بعضی برای تأمین غذای آن‌ها و قسمتی محل بازتاب تصویرها و آماده ساختن آن‌ها برای انتقال به مغز است.

صُلبیه پرده‌ای است سفید و محکم که تمام کره چشم را فرا گرفته و به همین مناسبت صلبیه نامیده شده‌است، زیرا واژه صلب به معنای سخت و محکم است. این پرده بسیار ظریف که ضخامت آن از یک میلی‌متر تجاوز نمی‌کند، استحکام بالایی دارد و از این‌رو از عهده وظیفه خود که حفظ کره چشم است به آسانی برمی‌آید؛ یعنی همان‌طور که دوربین عکاسی یک جعبه دارد که ذره‌بین (عدسی) و شیشه حساس در داخل آن جا دارند.

چشم ما یک جلد محکم دارد که اعضا بسیار ظریف و حساسی را دربرگرفته‌است و مقداری که از این پرده دیده می‌شود همان سفیدی چشم است؛ ضمناً در قسمت جلو قدری برآمده شده و نازک‌تر و شفاف می‌گردد تا به آسانی نور از آن عبور کند و همین قسمت که یک نهم تمام پرده صلبیه است، «قرنیه» نامیده می‌شود، و در عقب صلبیه سوراخی است که از آنجا عصب بینایی وارد کره چشم می‌گردد. در هر چشم نطقه‌ای در بینایی وجود دارد که چشم قادر به دیدن آن نیست، اما انسان متوجه آن نمی‌شود. این نقطه همان نقطه کور است. نقطه کور از اهمیت بالایی در بیماری آب سیاه برخوردار است. آسیب به این نقطه موجب از بین رفتن بینایی به‌طور مادام العمر می‌ گردد.

شاید این پرده ظریف را که در اصطلاح کالبدشناسی «صلبیه» و در اصطلاح پزشکی «غلاف بینایی» نامیده می‌شود به‌قدری نازک مجسم کنید که تصور کنید نوک خاری می‌تواند به آسانی آن را سوراخ کند، در صورتی‌که استواری و سختی آن طوری است که چاقوهای معمولی مگر با فشار خیلی زیاد می‌تواند آن را پاره کند، و پزشکان به هنگام اعمال جراحی داخل چشم؛ نیاز به چاقوهای بسیار ظریف و نوک‌تیزی دارند، که اگر تیز نباشد در موقع کار گرفتار اشکال فراوان می ‌گردند. مُلتَحِمه غشا مخاطی نازک و شفافی می‌باشد که سطح داخلی پلک‌ها را مفروش کرده و بخش جلویی صلبیه را می ‌پوشاند.

مشیمیه

مَشیمیه در داخل صلبیه لایه‌ای وجود دارد که مَشیمیه نام دارد. این لایه نازک و لطیف است و وظیفهٔ حساس آن تغذیه چشم به وسیله رگ‌ها است و چون تا حدی به پردهٔ بچه‌دان شبیه است «مشیمیه» نامیده شده‌است، قسمت جلو این پرده که «عنبیه» نامیده می‌شود از لحاظ رنگ و شکل تغییر قابل‌توجهی حاصل کرده‌است یعنی از لحاظ شکل مسطح و عمودی است و لذا بین آن و «قرنیه» فضایی به وجود آید که آن فضا از مایع ویژه و شفافی بنام «زلالیه»؛ مملو است. از لحاظ رنگ معمولاً سیاه است که سیاهی چشم را تشکیل می‌دهد و گاهی در بعضی از اشخاص برنگ آبی یا سبز بیرون می‌آید. این لایه وظیفه تغذیه صلبیه و شبکیه را بر عهده دارد.

«مردمک» سوراخی است که قطر آن از ۳ تا ۶ میلی‌متر می‌رسد و بین عنبیه قرار دارد که به نور حساس است؛ یعنی در مقابل نور زیاد تنگ و در مقابل نور کم گشاد می‌شود؛ تا این عمل خودکار؛ میزان نوری را که باید وارد چشم شود مرتب سازد «مردمک» چشم در حقیقت مانند «دیافراگم» دوربین عکاسی است با این تفاوت که خودکار است یعنی نیاز به این ندارد که ما آن را کم و زیاد کنیم بلکه در تاریکی خودبه‌خود گشاد و در روشنایی تنک می‌ شود. این سوراخ روی این اصل «مردمک» نامیده شده‌است که دو نفر که در مقابل یکدیگر واقع شوند تصویر هرکدام در وسط سیاهی چشم طرف مقابل دیده می‌ شود.

مردمک در انسان گرد است و همیشه به رنگ سیاه دیده می‌شود زیرا پشت آن فضای تاریکی است که به «تاریک‌خانهٔ چشم» موسوم است و محتویات آن با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود، ولی در حیوانات به اشکال مختلف در می‌آید چنان‌که در گربه دیده می‌شود که در هنگام روز که نور زیاد است سیاهی وسط چشم آن حیوان به‌شکل «الف» درمی‌آید و در شب بالعکس باز می‌شود و از پشت آن انعکاس نور خارج؛ به صورت درخشندگی و برق مخصوصی ظاهر می‌شود؛ در عقب پردهٔ «مشیمیه» سوراخی برای ورود «عصب بینایی» وجود دارد. «مردمک چشم» در حالات مختلف آنقدر نازک و کلفت می‌شود تا نوری را که به آن می‌رسد برای استفادهٔ دید کاملاً متمرکز نماید، و این کیفیت در هیچ‌یک از اجسام حتی در شیشه یافت نمی‌شود.

شبکیه

پرده‌ای است لطیف و حساس که میان «مشیمیه» قرار گرفته و چون بی‌شباهت به پنجره نیست به این نام نامیده شده‌است، شَبَکیه پرده‌ای است عصبی یعنی دنباله‌هایی است از اعصاب بینایی و به وسیلهٔ همان اعصاب به مغز مربوط می‌شود، و «نقطهٔ کور» و «لکه زرد» بر روی این الیه قرار دارند. نقطه کور ناحیه ورود عصب به چشم است و نقطه زرد که محل تشکیل تصویر اشیاء می‌باشد. نقطه زرد در فاصله کمی از نقطه کور قرار دارد. در چشم چپ، نقطه کور در سمت راست نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است. همچنین در چشم راست، نقطه کور در سمت چپ نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است.

پردهٔ شبکیهٔ چشم مرکب از نه لایه جداگانه است که قطر مجموع آن‌ها به اندازه کلفتی یک ورقه کاغذ نازک می‌باشد؛ در ضخامت این پرده سلول‌هایی قرار دارند که تحت اثر امواج نورانی تحریک می‌گردند؛ سلول‌های مزبور به صورت شمش‌ها و مخروط‌ها قرار گرفته‌اند و تعداد اولی به سی میلیون و تعداد دومی به سه میلیون عدد بالغ می‌شود این شمش ‌ها و مخروط‌ها به تناسب کاملی قرار گرفته‌اند. بیماری کور رنگی وابسته به همین سلول‌ها می‌باشد.

محیط‌های شفاف کرهٔ چشم

محیط‌های شفاف چشم قسمت‌هایی از کرهٔ چشم می‌باشد که نور را از خود عبور داده و در نتیجه تصاویر اجسام را بر روی «لکه زرد» که قسمتی از شبکیه است می‌اندازند و این‌ها عبارتند از: زلالیه - در پشت قرنیه و جلوی عدسی ناحیه‌ای وجود دارد که مایعی شبیه به آب در آن جریان دارد و به همین مناسبت است که زُلالیه نامیده شده‌است. از جملهٔ قوانین نور آن است که هنگامی که از یک محیط رقیقی وارد محیط غلیظی شود تغییر حاصل می‌کند که این تغییر شکست نور نامیده می‌شود و روی همین اصل نوری که در محیط رقیق یعنی هوا موجود است هنگامی که وارد این محیط نسبتاً غلیظ یعنی زلالیه می‌شود «شکست» حاصل می‌کند و برای بازتاب یافتن بر روی شبکیه آماده می‌شود.

جلدیه

این عضو که «عدسی چشم» نیز نامیده می‌شود، شبیه به ذره‌بین‌های معمولی به کلفتی سه چهار میلی‌متر و در پشت پرده دوم چشم یعنی «عنبیه» قرار دارد و قسمت مرکزی آن از قسمت‌های اطراف آن سخت‌تر است و روی آن را پردهٔ شفاف و نرمی فرا گرفته‌است و ضمناً ماهیچه‌هایی در پیرامون آن وجود دارد که باعث تغییر شکل آن می‌گردد تأثیر این عضو در «شکست نور» و تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکهٔ زرد» بسیار مهم و قابل توجه است، زیرا همهٔ تصویرها باید روی نقطه زرد بیفتند. این کار از طریق تطابق صورت می‌ گیرد

زُجاجیه

زُجاجیه ماده ای ژله ای و شفاف است که تمام در ناحیه پشت چشم ساکن است و در جلو به «عدسی چشم» و در پشت به شبکیه ارتباط دارد و از هر طرف پوسته شفافی اطراف آن را فرا گرفته‌است؛ کار این عضو نیز «شکست نور» است؛ و در تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکه زرد» تأثیر شایانی دارد. ویسکوزیته آن در برخی مقالات ۲ تا ۴ برابر آب و در برخی دیگر تا هزاران برابر آب ذکر شده‌است. همچنین موجب حفظ حالت چشم به صورت کروی می شود.

نقص‌های مادرزادی چشم

نوزاد انسان ممکن است بدون چشم به دنیا بیاید یا چشم او در لایه‌ای پنهان مانده باشد. چشم‌ها ممکن است به هنگام تولد کوچک‌تر از حد معمول باشد یا شکلی بیرون زده داشته باشد که به گاو چشمی معروف است. نبود عدسی، دررفتگی عدسی، نبود عنبیه، درشتی قرنیه، و ناپیوستگی عصب بینایی از دیگر عیوب مادرزادی چشم در برخی نوزادان است. آب‌سیاه مادرزادی، چشم کیسه‌دار، و انسداد مادرزادی مجرای اشکی از دیگر نقایص مادرزادی است. پلک‌های نوزاد نیز ممکن است به حالت افتاده، برگشته به تو یا بیرون باشد یا این‌که نوزاد ممکن است بدون پلک به دنیا بیاید. از دیگر کاستی‌های مادرزادی چشم می‌توان به نشانگان اکسن‌فلد، بیماری نوری، و پدیده مارکوس گان اشاره کرد.

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

سريلانكا

https://www.mgairan.com/images/upload/1544967170_%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%A7.jpg

سريلانكا

سریلانکا یا سیلان، از کشورهای جنوب شرق آسیا است که به صورت جزیره‌ای در جنوب شرقی هند واقع شده است. اسلام در قرن نخست قمری، پیش از آنکه به شمال هند ورود پیدا کند، به این جزیره راه یافت. در این کشور تعدادی شیعه اثناعشری،بهره و صوفی نیز زندگی می‌کنند، آمار رسمی و دقیقی از جمعیت شیعیان سریلانکا در دست نیست، اما بنا بر گزارش پورتال اهل بیت، شمار شیعیان این کشور بین ۵،۰۰۰ تا ۱۷،۰۰۰ تن برآورد شده است که کمتر از یک درصد از جمعیت این کشور است، شیعیان سریلانکا در عزاداری محرم از شیعیان هند و پاکستان متأثرند. البته با نفوذ وهابیت فعالیت شیعیان کمرنگ شده است. مرکز اسلامی آموزش و فعالیت‌های فرهنگی مشهور به icc (حسینیه شیعیان) و انجمن دوستداران اهل بیت(ع) سریلانکا از مراکز شیعی در این کشور است.

اطلاعات عمومی

سریلانکا به صورت جزیره‌ای با وسعت ۶۶۰۰۰ کیلومتر مربع در جنوب شرقی هند قرار دارد. دین بیشتر مردانش، بودائی و برهمایی است، پایتخت آن کلمبو است. زبان رسمی سینهالی و تامیلی است، زبان انگلیسی نیز متداول است. ادیان بودایی ۷۰ %، مسلمان ۱۰ %، هندو ۱۳ %، مسیحی ۷ % از جمعیت ۲۲ میلیون نفری این کشور را تشکیل می ‌دهند.

ادیان در سریلانکا: بودیسم ۷۰٪ - هندوییسم - ۱۳٪ - مسیحیت - ۷٪ - اسلام ۱۰٪

تاریخ روشن سریلانکا به حدود ۲۶ قرن پیش باز می‌گردد. در آن زمان سینهالی‌ها که از طوایف هند شمالی بودند، بومیان این جزیره را مغلوب و حکومت جدیدی تاسیس کردند. اولین پادشاه سینهالی در اوایل قرن پنجم پیش از میلاد حکومت می‌کرده است، در قرن دوازدهم میلادی تامیل‌ها که سال‌ها پیش از آن، از هند جنوبی به شمال سریلانکا آمده بودند، پس از درگیری با سینهالی‌ها، حکومتی در شمال این کشور ایجاد کردند.

از قرن دوازدهم و سیزدهم تا اوایل قرن شانزدهم میلادی، بازرگانان مسلمان، داد و ستد در این منطقه را در دست داشتند، در ۱۵۰۵ میلادی پرتغالی‌ها کنترل نواحی ساحلی سریلانکا در دست گرفتند. در ۱۶۵۸ میلادی هلندی‌ها جای پرتغالی‌ها را گرفتند و در ۱۷۹۵ انگلستان متصرفات هلند را اشغال نمود و در ۱۷۹۸ آن را به مستعمره رسمی خویش تبدیل کرد. در سال‌های جنگ جهانی اول نهضت استقلال طلبی در سیلان به وجود آمد و در چهارم فوریه ۱۹۴۸ سیلان به استقلال کامل دست یافت.

ورود اسلام

منابع تاریخی از سریلانکا به جزیره یاقوت یاد کرده‌اند و از ورود اسلام در قرن اول قمری پیش از ورود به شمال هند به این جزیره خبر داده‌اند. ابن شهریار ورود اسلام را به این سرزمین در دوران خلافت عمر دانسته‌ است.در قرن هشتم میلادی نیز گروهی از هاشیمان به سریلانکا و جنوب هند مهاجرت کردند و در مناطق مختلف این جزیره ساکن شدند. فتوحات مسلمانان ترک که منجر به تشکیل دولت اسلامی در ۱۲۰۶م در هند گردید و نیز ازدواج بازرگانان عرب با زنان بومی در گسترش اسلام مؤثر بود. مسعودی در ۹۳۰ م از سریلانکا دیدن کرده است و وضعیت مسلمانان آن منطقه را در مروج الذهب گزارش کرده است.

مسلمانان با افراد سینهالی در زبان و با تامیل‌های شمالی در عقاید دینی اختلاف داشتند. پرتقالی‌ها در ۱۵۰۲م وارد سیلان شده و ضربات سختی به مسلمانان وارد کردند و در ۱۵۲۶م رسما نسبت به اخراج آنان اقدام نمودند. هلندی‌ها در ۱۶۵۸م عمل پرتقالی‌ها را تکرار نمودند. مسلمانان از ۱۹۴۷م تا ۱۹۶۰م در اقلیت به سر می‌بردند. از ۱۹۶۰م تا ۱۹۷۷م در امور سیاسی نقش فعال‌تری را پیش گرفتند و در نظام آموزشی این کشور تحولاتی به نفع مدارس اسلامی پدید آمد. از ۱۹۷۷م بین سینهالی‌های اکثریت و تامیل‌های اقلیت، نزاع‌هایی در گرفت، مسلمانان در این درگیری‌ها، ضربات سختی را تحمل کردند. مسلمانان در نقاط مختلف این کشور پراکنده‌اند. آنان در مناطق منار، کلمبو و امباری سکونت دارند. عید فطر، عید قربان و میلاد پیامبر (ص) از تعطیلات رسمی این کشور است.

علاوه بر شیعیان اثناعشری، بهره ها نیز در این کشور اقلیت‌ قابل ملاحظه‌ای دارند که تعدادشان به ۲۵۰۰ نفر می‌رسد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شماری از شیعیان سریلانکا برای تحصیل راهی ایران شدند، برخی از معارف اهل‌بیت (ع) به زبان تامیلی وسینهالی ترجمه شده است. پیروان طریقتهای صوفی مانند شاذلیه، قادریه، رفاعیه و نقشبندیه نیر در این کشور حضور دارند. در کلمبو علاوه بر شیعیان سریلانکایی، تعدادی شیعه از پاکستان و افغانستان نیز اقامت دارند. رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در شهرهای کلمبو، والاچینا وایرائور، دارالقرآن‌هایی تأسیس کرده است.

از جمعیت شیعیان این کشور آمار دقیقی در دست نیست، پورتال اهل بیت وابسته به مجمع جهانی اهل بیت در ۲۰۰۸م جمعیت آنها را ۵،۰۰۰ تن تخمین زده است، اما بنا به گزارش موسسه pew در ۲۰۰۹ م شمار آنان ۱۷،۰۰۰ تن برآورد شده‌اند، که کمتر از یک درصد از جمعیت کشور را تکشیل می‌ دهند.

کربلا دَی، به معنای روز کربلا است، مراسم عزاداری محرم در شهرهای مسلمان ‌نشین سریلانکا قریب به هفتاد سال پیش به سبک شیعیان هند و پاکستان برگزار می‌شده است. هر چند با تبلیغات وهابیت این مراسم کمرنگ شده، اما برخی شیعیان در منازل خود عزاداری می ‌کنند و با حمایت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مراسم عاشورا در برخی مناطق سریلانکا مانند کندی، والاچینا و کالمونه برگزار می‌ شود.

به گزارش سازمان ارتباطات اسلامی به نقل از سایت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سریلانکا، از حدود هفت‌صد سال پیش در شهر کورناگله مراسمی خاص برگزار می‌شده است که با مراسم عزاداری امام حسین ارتباط داشته است. در آن زمان حاکمی مسلمان بر این شهر حکومت می‌کرده است، محل قتل مادر این حاکم به مزار و مسجدی تبدیل شده است، که هر ساله در ماه محرم مراسمی در آن برگزار می‌شده است، و در روز عاشورا در آنجا اطعام می‌دادند و عده‌ای خود را با زنجیر خونین می‌کرده‌اند. البته این مراسم اخیراً کمرنگ شده است.

تولّدتان مبارك

https://cdn.downloadefilm.ir/images/6e826be0-2871-11ee-acec-7dae4a457a9e.jpg

سلام دخترهاي عزيزم تولدتان مبارك. از خداوند مسئلت دارم كه هميشه سلامت باشيد.

https://cakesaz.com/wp-content/uploads/2017/04/bigstock-Delicious-birthday-cake-on-tab-78718583.jpg

آياتي از قرآن كريم

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ

وَ إِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ مَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) و (اي رسول ما ) هنگامي كه به آنها گفته مي شود وعده خدا راست است و شكى در روز رستاخيز نيست مي گويند: ما نمى‏ دانيم روز رستاخيز چيست و جز گمان ِ كمي به آن نداريم و اصلا به وجود آن يقين نداريم (32) وَ بَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَ حَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (33) اما در آن روز حقيقت بديهايى كه كرده‏ اند بر آنان پديدار مى ‏شود و آنچه را كه بدان ريشخند مي کردند آنان را فرا مى‏ گيرد (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (34) و در آن روز به آنان گفته مي شود همان ‏گونه كه در دنيا ديدار امروزتان را فراموش كرديد ما هم امروز شما را فراموش خواهيم كرد و جايگاهتان در آتش است و براى شما هيچ ياورانى نخواهد بود (34) ذَلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ غَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ لَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35) اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد پس امروز نه از اين آتش بيرون آورده مى ‏شويد و نه عذراتان پذيرفته مى‏ شود (35) فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (36) پس بدانيد كه سپاس از آن خداوندي است كه پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار جهانيان (36) وَ لَهُ الْكِبْرِيَاءُ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (37) و در آسمانها و زمين بزرگى از آن اوست و اوست‏ شكست‏ ناپذيرترين سنجيده‏ كار (37) سوره مباركه الجاثيه

وَ اذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (21) و اي پيامبر ما برادر عاديان را به ياد بياور آنگاه كه پيامبرشان قوم خويش را در ريگستاني كه محل زندگيشان بود بيم داد در حالى كه پيش از او و پس از او نيز قطعا هشدار دهندگانى داشتند كه به آنها مي گفتند جز خدا را نپرستيد واقعا من بر شما از عذاب روزى هولناك مى‏ ترسم (21) قَالُوا أ َجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (22) قوم او گفتند آيا آمده‏ اى كه ما را از راه خدايانمان (بتهايمان) برگردانى پس اگر راست مى‏ گويى آنچه را از عذاب به ما وعده مى‏ دهى بر سرمان بياور (22) قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ (23) پيامبرشان گفت: يقيناً آگاهى فقط نزد خداست و آنچه را بدان فرستاده شده‏ ام به شما مى ‏رسانم ولى من شما را گروهى مى ‏بينم كه در جهل و ناداني پافشاري مي كنيد (23) فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (24) پس چون آن عذاب را كه خودشان خواسته بودند به صورت ابرى كه به سوي واديهايشان مى آمد ديدند گفتند اين ابرى است كه براي ما بارش‏دهنده است. هود (ع) گفت نه بلكه همان بلايى است كه با شتاب خواستارش بوديد بادى. اين بادي است كه در آن عذابى پر درد نهفته است (24) تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ (25) و آن باد همه چيز را به دستور پروردگارش بنيان‏ كن ‏كرد پس چنان شدند كه بجز خانه هايشان چيز ديگري ديده نمى ‏شد. ما اين چنين گروه بدكاران را سزا مى‏ دهيم (25) سوره مباركه الاحقاف

اشعار ديگران

ما شاءَ الله

اين خطه پر از يل است، ما شاءَ الله
طوفان مسلسل است، ما شاءَ الله
شد صورت صهيونيست از ضربه کبود
اين سيلي اول است، ما شاءَ الله

شاعر: علي ذوالقدر

بنگر چه ‌سان تعبير شد کابوس اسراييل
لرزيد بر خود پيکر منحوس اسراييل

عمري تظاهر کرد بر روئين ‌تني اما
برداشت ايران پرده از سالوس اسراييل

ديگر به آژير خطر هر دم کند تکرار
آهنگ مرگ خويش را ناقوس اسراييل

از پا فتاد اي خود فروشان قامت دشمن
پس دست برداريد، از پابوس اسراييل

بيم از چه داريد اي سران؟ جز عنکبوتي نيست
با بازواني سست، اختاپوس اسراييل

محو چه‌ايد اي رهبران؟ جز پاي زشتي نيست
لنگان و کج زير پر طاووس اسراييل

از عطسه‌ي چرکين غم تا خاک گردد پاک
بايد که گردد ريشه ‌کن ويروس اسراييل

رحمي نبايد کرد بر اين غاصبان وقتي
کودک ‌کشي فخر است در قاموس اسراييل

اي شمس خاور سر برآر از پرده چون ديگر
دارد به پت ‌پت مي ‌رسد فانوس اسراييل

شاعر: افشين علا

شروع ناگهاني داشت طوفاني که حرفش بود
رسيد از شش جهت سجيل ‌باراني که حرفش بود

رسيد از سر رسيدِ فتح، آن روز تماشايي
رسيد از سنگر فرمانده، فرماني که حرفش بود

براي انتقام خون دل‌هايي که مي ‌خورديم
فرود آمد همان شمشير برّاني که حرفش بود

و حالا دشمن است و صبحِ کابوسي که مي ‌گفتيم
و حالا دشمن است و عصر خسراني که حرفش بود

بشارت باد گل‌ها را به فروردينِ روييدن!
که نزديک است آن سرسبزدوراني که حرفش بود

قسم به موي خون‌آلود اطفال فلسطيني
به زودي مي‌رسد اين سر به ساماني که حرفش بود

بيا و گوش کن از قدس دارد مي ‌رسد کم‌کم
همان صوت صميمي صوت قرآني که حرفش بود

کسي و الفجر مي ‌گويد کسي و الفتح مي‌ خواند
کنار طبل آن جنگ نماياني که حرفش بود

به دست ما نوشته مي ‌شود بر مصحف تقدير
براي داستان قدس، پاياني که حرفش بود

شاعر: فاطمه عارف نژاد

بگو به حرمله‌، در چله تير مگذارد
بگو که دوره‌ي کودک ‌کشي سرآمده است

از اين نبرد مبادا که جا بمانم من
که حيدر است پي فتح خيبر آمده است

شاعر: ميلاد عرفان پور

بيا و عجزِ نامردانِ رسوا را تماشا کن
به قلبِ خسته اسلام، إحيا را تماشا کن

بيا که رفت در چشمانشان دودِ جنايت‌ها
برايِ ديدنِ اين صحنه، بالا را تماشا کن

تمام آسمان، ماتِ غبارِ دودِ شليك است
شجاعت را ببين مرگِ يهودا را تماشا کن

به خاک و خون کشيد آخر سپاه قدس، صهيون را
به زيرِ نامه ‌ي "ألمَوتْ" امضا را تماشا کن

بگو بعد از أشداءُ عَليَ الکفّار: ياحيدر
از اين مَنظر، تولّي و تبرّي را تماشا کن

به شيطان، سخت حزب الله غالب شد از اين لحظه
هراس و اضطرابِ سختِ حيفا را تماشا کن

ببند آن عهدِ ديرين را و در آدينه‌ي موعود
کنارِ کعبه حاضر باش و آقا را تماشا کن!

شاعر: مرضيه عاطفي

------------------------------

از غزّه گذشتيم و رسيديم به حيفا
ما را غم صبرا و شتيلاست، حريفا

نامرد حريفي تو و يکروز مي ‌افتي
در پاي زن و کودک ما خوار و خفيفا

جز کشتن و خونريزي و آشوب چه کردي
يا ايّها الانسان که جعلناکَ خَليفا

شيطان بزرگ ! از مکَرَ الله چه داني
تو کانَ ضعيفايي و او کانَ لطيفا

يکروز بيايد که در آن بيت مقدّس
ياران به نمازند رديفاً به رديفا

در باد تکان مي ‌خورَد و بيرق مَهدي ‌ست
ديناً قيَماً ملّةَ مَظلومَ حَنيفا

شاعر: مهدي جهاندار

اعصاب

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/a/ab/nervoussystem2.JPG
دستگاه عصبی

این دستگاه از نورون ها و یاخته های پشتیبان (نوروگلیاها) تشکیل شده است. به این ترتیب دستگاه عصبی، با ساختار و کار ویژه‌ای که دارد، در جهت ایجاد هماهنگی بین اعمال سلول‌ها و اندام‌های مختلف بدن تمایز و تکامل یافته‌است. خواص ویژهٔ آن عبارت‌اند از تأثیرپذیری نسبت به محرک‌های خارجی، ایجاد یک جریان عصبی که نمایانگر تأثیر محرک است، هدایت جریان عصبی از یک نقطهٔ دستگاه به نقطهٔ دیگر و سرانجام انتقال آن از یک واحد عصبی به یک واحد دیگر.

تقسیم‌بندی دستگاه عصبی معمولاً بر دو مبنای کالبدشناسی (آناتومیک) و کارکردی صورت می‌گیرد. دستگاه عصبی را از دیدگاه کالبدشناختی به دو بخش تقسیم کرده‌اند، که عبارت‌اند از: دستگاه عصبی مرکزی: از مغز و نخاع تشکیل شده‌است. دستگاه عصبی محیطی: از ۱۲ جفت رشته عصبی مغزی و ۳۱ جفت رشته‌ عصبی نخاعی تشکیل شده‌است که مغز و نخاع را به سایر قسمت‌های بدن ارتباط می‌دهد. دستگاه عصبی محیطی شامل دو بخش اصلی حسی و حرکتی است. بخش حسی اطلاعات اندام‌های حس را به دستگاه عصبی مرکزی هدایت می‌کند (حس پیکری و حس احشایی)، و بخش حرکتی ارسال پیام عصبی را به اندام‌های حرکتی بر عهده دارد و خود شامل دو دستگاه مستقل می ‌شود: دستگاه عصبی پیکری و دستگاه عصبی خود مختار.

از دیدگاه کارکردی سامانهٔ عصبی را به دو بخش تقسیم می ‌کنند: دستگاه عصبی پیکری: بخش ارادی سامانهٔ عصبی است و به ماهیچه‌های اسکلتی و همچنین ماهیچه زبان عصب‌دهی می‌کند. برخی از فعالیت‌ها در این دستگاه همچون انعکاس‌ های نخاعی، غیر ارادی‌اند. سامانه عصبی خودگردان یا خود مختار: همان‌طور که از نام آن مشخص است، سامانهٔ عصبی کاملاً غیرارادی است که بر اعمال اندام درونی بدن، غده‌ها و … نظارت دارد همچنین بر فعالیت ماهیچه‌های اسکلتی بدن هم دخالت دارد شامل دو گروه رشته‌های عصبی سمپاتیک و رشته‌های عصبی پاراسمپاتیک می ‌باشد که حالت پایدار بدن را حفظ می ‌کنند. عمل این دو بخش به‌طور معمول برخلاف یک‌دیگر است. معمولاً در دستگاه گوارش سمپاتیک نقش تحریکی و پاراسمپاتیک نقش مهاری دارند بجز فعالیت کبدی.

لطفا به اينجا هم مراجعه بفرماييد.

وظیفه دستگاه عصبی

سامانهٔ عصبی سه وظیفه اصلی دارد: دریافت پیام‌های حواس، ترکیب داده‌ها و اعمال حرکات. این فعالیت‌های عصبی به‌طور کلی در سه حالت عصبی و شیمیایی و هورمونی و به دو جهت انجام می ‌گیرند: تنظیم فعالیت‌ های درونی بدن و تنظیم موقعیت جانور ...

(بقيه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته

قرني

https://media.iscanews.ir/d/2022/06/08/3/564780.jpg

سپهبد محمّد ولی قرنی، اوّلین شهید ترور

شهید سپهبد محمد ولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران یک ماه پس از استعفا در منزل خود توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. به نقل از روابط عمومی ارتش، انقلاب اسلامی با تمام سختی‌ها و موانعی که پیش روی خود می‌ دید، امّا در نهایت در ۲۲ بهمن سال ۵۷ به پیروزی رسید و دشمنان که از پیروزی انقلاب مردمی ایران هراسان بودند، در اولین اقدامات خود به فکر ترور افراد شاخص و تأثیر گذاری لشکری و کشوری که بین مردم شناخته شده بودند، افتادند لذا گروه فرقان جزو گروه‌هایی بود که افرادی نظیر استاد مرتضی مطهری، مهدی عراقی، محسن بهبهانی، قاضی طباطبایی، دکتر مفتح و سرلشکر قرنی را به‌دلیل آنکه تأثیر بسیاری در به ثمر رسیدن انقلاب داشتند، به شهادت رساند.

چندی پیش بود که با رویکرد شناخت بیشتر شهید محمدولی قرنی، سوم اردیبهشت در تقویم با عنوان روز شهادت سرلشکر قرنی به ثبت رسید، بنابراین با فرا رسیدن سالروز شهادت سرلشکر قرنی که اتفاقاً اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و نخستین شهید از شهدای ترور در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.

محمّد ولی قرنی (كليك كن) در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و به‌دلیل اینکه پدرش را که یکی از مدیران مخابرات بود در سن ۱۰ سالگی از دست داده بود، لذا زندگی سخت و دشواری را در کنار مادرش سپری کرد. وی بعد از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل، در دوران متوسطه وارد مدرسه نظام که مربوط به افراد ارتشی بود، شد. قرنی بعد از طی تحصیلات مقدماتی در مدرسه نظام، در سال ۱۳۰۹ وارد دانشگاه افسری ارتش شد.

یکی از اقداماتی که قرنی را در آن دوران سر زبان‌ها انداخته بود، نقش داشتن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. قرنی در آن دوران فرمانده نظامی تیپ گیلان بود و همه جا حرف از دست داشتن قرنی در کودتای ۲۸ مرداد بود که وی در اسفند سال ۱۳۳۶ به اتهام طرح و برنامه‌ریزی کودتا علیه رژیم پهلوی درحالی که در مقام فرمانده رکن دوم ارتش بود، بازداشت و روانه زندان شد. جرائم قرنی به اندازه‌ای بود که صحبت از اعدام وی در محافل شد، اما با وجود اقداماتی که این فرد در ماجرای کودتا انجام داده بود، در نهایت به سه سال حبس و اخراج از ارتش محکوم شد.

یکی از وظایف رکن دوم ارتش، حفاظت از افرادی بود که در آن دوران به ایران می‌آمدند. در آن دوران آمریکا پول‌های کلانی را برای سرلشکر زاهدی می‌فرستاد تا زاهدی نیز حقوق کارکنان رکن دوم ارتش را بدهد، اما زاهدی پول‌ها را به حساب خود در سوئیس واریز می‌کرد و قرنی هم که از این موضوع با خبر بود، گزارشی از این اقدامات را تهیه کرده و به همراه برخی از افسران ناراضی، به فکر کودتا افتاد.

قصد شهید قرنی در آن دوران اجرای کودتایی علیه رژیم پهلوی با حمایت آمریکا بود، اما با لو رفتن برنامه‌ها این اتفاق رخ نداد که برخی از نظامیان در آن دوران عامل لو دادن اطلاعات به رژیم پهلوی را کشور آمریکا اعلام کردند. برخی معتقد بودند که آمریکا این اقدام را برای نشان دادن حسن نیتش به محمدرضا پهلوی انجام داده است.

این شهید والامقام بعد از اینکه از زندان آزاد شد و با علل لو رفتن عملیات آشنا شد، تغییر موضع داد و با نزدیک شدن به افرادی نظیر آیت‌الله طالقانی (ره) و آیت‌الله میلانی (ره) به فردی مذهبی و انقلابی تبدیل شد و به اذعان مقامات ارتشی که در کاخ سلطنتی شاه مشغول بودند، قرنی به دیواری در برابر اقدامات رژیم پهلوی تبدیل شد. اقدامات قرنی در کنار آیت‌الله طالقانی (ره) و افراد شاخص دیگری که در زمینه آگاهی‌بخشی به مردم تلاش می‌کردند، منجر به بازداشت مجدد وی توسط ساواک شد. قرنی در این برهه نیز به سه سال حبس محکوم شد و بعد از گذراندن دوران محکومیت، از نظر مالی در تنگنا قرار گرفت و از طرفی، تمام رفت و آمدهایش توسط ساواک کنترل می‌شد.

نکته جالب در زندگی شهید قرنی این بود که این فرد در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسید، امّا بعد از پی بردن به اقدامات ضد اسلامی محمد رضا پهلوی، به این درجه اعتنایی نداشت. همین مورد منجر شد تا از لحاظ مادی با مشکلات سنگینی مواجه شود. سپهبد قرنی با اینکه تحت کنترل بود، اما از تلاش برای نشان دادن چهره زشت و اقدامات ظالمانه رژیم پهلوی به مردم دریغ نکرد و بعد از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید. قرنی با حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی به‌عنوان اولین رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و از طرفی به‌دلیل اقدامات انقلابی که در دوران مبارزه با ساواک و رژیم پهلوی داشت، بعد از انقلاب به عضویت در شورای انقلاب در آمد. اما عمده فعالیت قرنی در ارتش بود و اولین چالش آن‌ها ناآرامی‌هایی بود که بعد از انقلاب در کردستان به‌وجود آمد که ارتش با درایتی که داشت، توانست اوضاع کردستان را کنترل کند.

همزمان با اقدامات ارتش در سراسر کشور، سازمان مجاهدین خلق و منافقین در پی تضعیف ارتش و به نوعی، نامناسب جلوه دادن چهره این نیروی انقلابی بین مردم برآمدند و همین موضوع منجر شد تا گروه‌های مخالف نظام به فکر از میان برداشتن سپهبد قرنی بیافتند و در نهایت این فرد انقلابی که اقدامات مناسبی را در راستای منسجم کردن ارتش بعد از انقلاب اسلامی داشت، به دست گروه فرقان (كليك كن) در منزلش ترور و به شهادت رسید. البته اقدامات حزب توده نیز در ترور این شهید قابل توجه بود، چراکه سپهبد قرنی تلاش بسیاری برای مقابله با اقدامات حزب توده انجام داده بود و طبیعی بود که آن‌ها نیز به فکر ترور وی باشند.

روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می ‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می ‌کرد.

سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌ کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه ‌روی خانه مشرف بودند. قرنی گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می ‌دهی آنها دارند درس مي خوانند. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌ طور که داشتیم چای می ‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی ‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.

مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌ گفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیر خواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند. دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»

بر اساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلم ‌هایی بود که محمد رضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آن‌ها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.

سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچکس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

ملخ

https://media.khabaronline.ir/d/2020/03/10/2/5359756.jpg

ملخها

به‌ طور‌ کلی ‌تمامی‌ جانوران ‌به‌ دو ‌دسته‌ مهره‌ داران‌ و ‌بی ‌مهرگان‌ ‌طبقه ‌بندی ‌می‌ شوند‌. حشرات ‌در ‌گونه ‌بی ‌مهرگان‌ قرار‌دارند. ملخ ها ‌از ‌جمله‌ قدیمی ‌ترین‌ حشرات ‌‌هستند ‌که ‌در ‌راسته ‌راست ‌بالان ‌طبقه ‌بندی‌ می ‌شوند؛ ‌‌حتی ‌در ‌مورد ‌چگونگی‌ و ‌نحوه‌ آفرینش‌ آن ‌در ‌کتاب‌ نهج‌ البلاغه ‌سخن ‌به ‌میان ‌آمده ‌است. خطبه ‌‌۱۸۵‌ نهج‌ البلاغه، توجه انسان‌ها را ‌به‌ شگفتی‌های‌ موجود‌ در این‌ حشره ‌جلب می‌ کند‌: و ‌اگر ‌بخواهی ‌درباره ‌ملخ ‌سخن‌ بگویی‌ بگو ‌که ‌خداوند ‌برای‌ او دو ‌چشم ‌سرخ‌ رنگ ‌و ‌دو ‌حدقه ‌همچون‌ دو ‌قرص‌ ماه ‌آفریده ‌و ‌گوش ‌پنهان‌ و‌ دهان ‌مرتب ‌و ‌متناسب‌ به‌ او بخشیده ‌است‌.

ساختار بدن ملخ‌ها

ملخ‌ها ‌حشراتی ‌با ‌شش‌ پا ‌هستند ‌که ‌همچون ‌سایر ‌حشرات‌ چشمان ‌مرکب‌، بدنی ‌بند‌بند ‌و ‌یک ‌جفت ‌شاخک ‌دارند. ملخ ها به ‌دلیل ‌پاهای‌ قدرتمندی‌ که ‌دارند ‌می‌توانند ‌بپرند و اغلب‌ حشراتی ‌که ‌بال‌دار ‌هستند ‌در ‌مواقع ‌خطر و‌ تهدیدی ‌که ‌متوجه ‌آن‌ها ‌شده ‌است‌ پرواز ‌می‌ کنند اما‌ ملخ‌ها ‌به ‌دلیل‌ پاهای ‌قوی‌‌ای که ‌دارند ‌اغلب‌ جهش‌ می‌ کنند، ‌به ‌گونه‌ای‌ که ‌این ‌حشره ‌قادر است‌ ‌بیش‌ از ‌یک‌ متر ‌نیز ‌بپرد. لازم ‌به ‌ذکر‌ است‌ که ‌ملخ‌ها ‌به ‌طور ‌معمول‌ بین ‌ ۳ الی۶ ماه ‌عمر ‌می‌ کنند.

انواع‌ ملخ‌ها

ملخ ها انواع ‌گوناگونی ‌دارند و‌ به ‌طور ‌کلی ‌می ‌توان ‌ملخ‌ها ‌را ‌به ‌دو‌ دسته ‌تقسیم ‌بندی‌کرد: ۱: ملخ‌های‌ شاخ‌ کوتاه ‌و‌ ملخ ‌های ‌شاخ‌ بلند ۲: جیرجیرک‌ها ‌و ‌کتیدیدها. ملخ‌های‌ شاخ ‌کوتاه ‌خود ‌به ‌سه‌ دسته ‌ملخ‌های ‌سیخ ‌گلو، ملخ‌های‌ بال ‌نواری ‌و‌ ملخ‌های ‌پا‌ دندانه ‌دار ‌تقسیم می ‌شوند ‌که ‌هر ‌یک‌ دارای ‌ویژگی‌های‌ مخصوص‌ به خود ‌هستند، به ‌گونه‌ای ‌که ‌شناسایی ‌آن‌ها ‌کار ‌نسبتا ‌آسانی‌ است. ملخ‌ های ‌شاخ‌ کوتاه ‌بیش‌ ترین ‌میزان ‌خسارت‌ را در ‌محصولات‌ زراعی‌ موجب ‌می‌ شوند؛ در ‌نتیجه ‌این ‌دسته ‌از ‌ملخ‌ها ‌بیش‌تر ‌از سایر گونه‌های‌ ملخ‌ها ‌شناخته شده‌اند. انواع‌ ملخ‌ های ‌موجود ‌در ‌کشور ‌عزیز‌مان‌ ایران ‌گوناگونی ‌بسیار زیادی ‌دارند، ‌اما ‌اغلب‌ آن‌ها ‌از ‌کشور‌ های ‌عربستان‌، هند‌ و‌ پاکستان‌ وارد ‌ایران‌ می ‌شوند.

تولید مثل

تولید مثل ملخ‌ها بسیار زیاد است. زمانی که فصل تابستان رو به اتمام است، فصل تولید مثل این حشرات شروع می ‌شود. ملخ‌ها تخم ‌گذارند و این تخم‌ها چند ماه پس از جفت ‌گیری به ملخ تبدیل شده و وارد این خانواده پر جمعیت می ‌شوند. ملخ ماده یک زمین نرم پیدا می ‌کند و تخم‌ها را آن‌ جا قرار می ‌دهد. تخم‌ها با ماده‌ای چسبنده پوشیده شده‌اند تا در زمستان از یخ ‌زدگی آن‌ها جلوگیری شود. در فصل بهار ملخ ‌های نابالغ از تخم بیرون می ‌آیند. تفاوت آن‌ها با ملخ بالغ، عدم داشتن بال است.

محل زندگی ملخ‌ها

اغلب ‌ملخ‌ها ‌در ‌سراسر ‌دنیا‌ در ‌مزارع‌، علف‌زار و چراگاه‌هایی ‌که ‌در ‌کنار ‌جاده‌ها هستند، ‌زندگی ‌می‌ کنند زیرا ‌ملخ‌ها ‌از ‌محصولات‌ کشاورزی‌ و‌ گیاهان‌ برگ‌دار ‌تغذیه ‌می‌ کنند. آفات ‌ملخ‌ها ‌زمانی ‌اتفاق ‌می ‌افتد ‌که ‌این حشرات به ‌صورت‌ دسته‌ جمعی‌ و‌ گروهی‌ به ‌مزارع ‌زراعتی ‌حمله ‌کرده ‌و ‌از ‌تمامی ‌محصولات‌ گیاهی ‌موجود ‌در ‌مزرعه ‌تغذیه ‌مي نمايند‌. زمانی که ‌ملخ‌ها ‌به ‌صورت‌ تک‌ و‌ انفرادی ‌در ‌مزارع ‌زندگی ‌کنند‌ هیچ ‌آسیبی‌ به‌ آن جا ‌نمی ‌رسانند.

هنگامي كه ملخ ها به مزارع حمله مي كنند به صورت پوره (نوزادهاي كوچك بدون بال) هستند اما به زودي در اثر خوردن برگهاي سبزي كه در كشتزارهاست بالشان رشد مي كند و حمله واقعي شان از آن زمان آغاز مي گردد و در هجوم خود مانند لكه ابرهاي سياهي در آسمان هر منطقه به نظر مي آيند. پس از ريزش آنها بر روز هر مزرعه سبز و بعد از برخواستنشان در اثر خوردن تمام برگها و جوانه گياهان آنجا، به جز شاخه هاي خشك چيز ديگري باقي نمي گذارند.

همان ‌طور‌ که ‌ملخ‌ها ‌آفتی ‌برای‌ طبیعت‌ و‌ مزارع ‌زارعتی‌ هستند، ‌از ‌طرفی‌ می‌ توانند ‌فوایدی ‌برای ‌طبیعت‌ به ‌همراه ‌داشته ‌باشند. به ‌طور‌کلی‌ ملخ‌ها ‌بیش‌تر ‌برای‌ انسان‌ها مضر ‌هستند‌ تا ‌مفید. هنگامی‌ که ‌ملخ‌ها ‌به ‌مزرعه‌ آمده ‌باشند، ‌دیگر ‌حشرات ‌آفت‌زا ‌به ‌دلیل‌ وجود ‌ملخ‌ها ‌به آن‌ مزرعه ‌نمی ‌آیند. می‌ توان ‌با ‌سم ‌پاشی‌ و دور‌کردن‌ ملخ‌ها ‌دیگر ‌شاهد ‌هیچ‌ حشره ‌آفت‌ زایی ‌در ‌مزرعه‌ ‌خود‌ نباشید. ملخ ها موجوداتی عجیبند که سیر فرگشتی خاص خود را پشت سر گذاشته‌اند. از نظر انسان‌ ملخ‌ها آفتی بیش نیستند