https://hawzah.net/Image/Article/payambar%20%2858%29-2.jpg

غزوه حمراءالاسد

نام یکی از غزوات حضرت محمّد پیامبر اسلام (ص) است که در منطقه‌ای به همین نام در نزدیکی مدینه صورت گرفته است. این غزوه به سال سوم هجری (۶۲۵ سال میلادی) و یک روز پس از غزوه احد شکل گرفته و بدون درگیری شديد به پایان رسیده است.

دلایل درگیری

منابع اسلامی، هدف پیامبر از این غزوه را دستور خدا ذکر کرده‌اند. دیگر اهداف این جنگ، نشان دادن قدرت مسلمانان به دشمنان، تقویت روحیه مسلمانان و ترساندن قوای دشمن از ادامه حمله و جنگ با مدینه گزارش شده است. بر اساس گزارش طبرسی، وقتی سخن مشرکان مبنی بر بازگشت و حمله به مدینه به گوش پيامبر (ص) رسید، دستور داد تا سپاهی براي تعقیب مشرکان عزیمت کند.

شرح واقعه
وادی عتیق به مکّه و در سه میلی ذی‌الخلیفه است. پس از پایان غائله احد، پیامبر اسلام پس از اقامه نماز صبح، به بلال دستور داد تا تمام کسانی که در جنگ احد شرکت داشتند، مجدداً به تعقیب دشمن بپردازند. بنابر روایتی، پیامبر اسلام، زخمی های نبرد احد را مرخص نمود و به همراه هفتصد تن از لشکریان مسلمان، به حمراء الاسد
رفتند. منابع دیگر از هفتاد یا شصت نفر از همراهان پیامبر یاد کرده اند که به این غزوه عزیمت کردند. تنها کسی که در احد شرکت نداشت ولی به همراه پيامبر (ص) به غزوه حمراء الاسد آمد، جابر بن عبدالله انصاري بوده‌است.

پيامبر (ص) در ابتدا سه تن از مسلمانان را به سمت دشمن فرستاد ولی دو تن آنان به دست مشرکان کشته شدند. لشکر مشرکان مکّه، بین حمله مجدّد یا بازگشت به مکّه، در تردید و اختلاف بودند. لشکریان مسلمان نیز به دستور پیامبر اسلام، آتشی فراهم کردند که در شب، به مانند وجود پانصد نفر نمایان می ‌شد. همین امر سبب شد تا ترس از حمله مجدد در لشکریان مکه از بروز جنگ بعدی جلوگیری کند. معبد بن ابی معبد خزاعی نیز به همراه قبیله اش در منصرف کردن ابوسفیان و سایر مشرکان مکه، مؤثر قرار گرفت. بنابراین لشکریان ابوسفیان به مکه بازگشتند و ابوسفیان پیغامی به پیامبر اسلام ارسال کرد که، برای نابودی باقی مسلمانان باز خواهد گشت. محمد (ص) و لشکریان اسلام نیز پس از پنج روز از حمراءالاسد به مدینه بازگشتند. در نبود محمّد (ص) عبدالله بن ام مکتوم جانشین پیامبر در مدینه بود.

نزول آیات ۱۷۲ تا ۱۷۵ سوره آل عمران در شأن این غزوه نازل شده است.

الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿۱۷۲﴾ كسانى كه [در نبرد احد] پس از آنكه زخم برداشته بودند دعوت خدا و پيامبر او را اجابت كردند براى كسانى از آنان كه نيكى و پرهيزگارى كردند پاداشى بزرگ است (۱۷۲) اَلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿۱۷۳﴾ همان كسانى كه برخى از مردم به ايشان گفتند مردمان براى جنگ با شما گرد آمده‏ اند پس از آن بترسيد ولى اين سخن بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است (۱۷۳) فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿۱۷۴﴾ پس با نعمت و بخششى از جانب خدا از ميدان نبرد (حمراء الاسد) بازگشتند در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود و همچنان خشنودى خدا را پيروى كردند و خداوند داراى بخششى عظيم است (۱۷۴) إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۵﴾ يقيناً بدانيد اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ ترساند پس اگر مؤمنيد از آنان ترسيد و از من كه پروردگار شما هستم بترسيد (۱۷۵)